استادم ، روانشاد ، محمد علي نورمحمدي آبادچی :
كارشناس رسمي دادگستري در رشته حسابداری و حسابرسی ، حسابدار رسمي قسم خورده ، حسابرس ، مدرس دروس رشته حسابداري ، از مديران موسسه حسابرسي نخستين كاوش ،
كارشناس رسمي دادگستري در رشته حسابداری و حسابرسی ، حسابدار رسمي قسم خورده ، حسابرس ، مدرس دروس رشته حسابداري ، از مديران موسسه حسابرسي نخستين كاوش ،
نابغه ریاضیات بازرگانی
کشاورزي زحمتكش و فرزند غيور روستاي آبادچي فريدن ،
متفکر , روانشناس تجربی , علاقه مند به فلسفه و مباحث متافیزیک و مددکار اجتماعی ،
کشاورزي زحمتكش و فرزند غيور روستاي آبادچي فريدن ،
متفکر , روانشناس تجربی , علاقه مند به فلسفه و مباحث متافیزیک و مددکار اجتماعی ،
سخت گیری و جدیت کاری وی زبانزد همگان بود .
او پشت كار و سرسختي را به حد اعلاي خودش (در ميان نورمحمدي هاي اهل يا مرتبط با روستاي آبادچي) رسانده بود .
شدت تسلط بر خويشتن و كنترل ، در وي به حدي بود كه ميگفت :
"آدم تا دلش نخواهد مريض نميشود ."
"آدم تا دلش نخواهد مريض نميشود ."
چون هيچ موقع به خودش اجازه نميداد حتي به عذر بيمار بودن كارش را ترك كند بتدريج اين عبارت برايش ملكه ذهني شده بود .
اين گونه نبود كه بتوانيم او را بيمار ببينيم ، ندرتا ، به خودش اجازه ميداد كه به بيمار بودن اش اعتراف كند .
اين گونه نبود كه بتوانيم او را بيمار ببينيم ، ندرتا ، به خودش اجازه ميداد كه به بيمار بودن اش اعتراف كند .
با توجه به اين روحيه ايشان ، ما ، (يعني كساني كه با وي همكاري داشتيم ) ، بيشتر اوقات به خودمان اجازه نميداديم كه ابراز ضعف ، خستگي يا بيماري داشته باشيم .
علاقه وافري به مباحث فلسفي داشت و در بسياري از زمينه هاي فكري و فلسفي ، مسئله روز جامعه ، گفتگو داشتيم كه بعضي از آنها را شايد بنويسم .
تحت هيچ شرايطي به خودش و ديگران اجازه وقت گذراني در حين ساعات كاري را نميداد ، ولي به مجردي كه گفتگويي فلسفي ، روانشناختي ، متافيزيكي ، جامعه شناختي ، از سوي خودش يا ديگران آغاز ميشد ، كار را فراموش ميكرد و فعالانه در گفتگو مشاركت مينمود .
تحت هيچ شرايطي به خودش و ديگران اجازه وقت گذراني در حين ساعات كاري را نميداد ، ولي به مجردي كه گفتگويي فلسفي ، روانشناختي ، متافيزيكي ، جامعه شناختي ، از سوي خودش يا ديگران آغاز ميشد ، كار را فراموش ميكرد و فعالانه در گفتگو مشاركت مينمود .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر