۱۳۹۱ آذر ۱۲, یکشنبه

تاثيرات جبري باصطلاح "قاطعيت يا پافشاري بر اصول"

اصلا نميخواهيم وارد بحث در رابطه با صحيح بودن ، آرمان گرايانه يا مستبدانه بودن آن چه حاكميت مستقر پافشاري روي اصول مينامد شويم
درگير شدن در گفتگوي ولو منطقي بر سر اين كه رفتار فلان رهبر يا نظريه پرداز نظام از لحاظ رفتاري و فكري ، ثبات رويه و ايستادگي روي حرف حق بحساب مي آيد يا برعكس يك دندگي و لجاجت است ، خواه ناخواه شائبه توهين به افراد و عناوين مقدس (كه الي ماشاالله يكي و دوتا هم نيست) را موجب ميشود .
تقريبا غير ممكن است بخواهيم در مورد نحوه اداره كشور و چيدمان و نحوه سياست گزاري آن بحثي داشته باشيم و نگران اين نباشيم كه :
پاسدار ، پاسبان يا مامور امنيتي اي در حالي كه از تكرار عبارت : "به رهبر من توهين ميكني ؟" ، يا  "به مرجع تقليد من توهين ميكني" ، حس ساديستيك لازم براي رفتار ددمنشانه خود را ميگيرد ، به ضرب و شتم مان نپردازد !
اما بعضي آثار و نتايج ناگزير هستند ، يعني حساب دودوتا چهارتا است .
منظور اينكه بدون دادن نسبت خاصي به انسانهاي معمولي كه قدرت آنها را مقدس ناميده و از دسترس نقد خارج نموده است ميتوان آثار رفتار و كردار آنها را نقد كرد .
در هر صورت حتي اگر كاملا موافق با رفتار و گفتار آنها باشيم نتايج عيني و ملموس عملكردشان را نميتوانيم ناديده بگيريم .
بطور مثال جنگ هشت ساله هنوز نيز تقديس ميگردد ولي ديگر كسي منكر اين نيست كه بسياري از ناهنجاري هاي اجتماعي و فساد و ... نتيجه مستقيم همان جنگ بوده است .
بلكه ممكن است مدافعان اين سبك خاص از اعمال حاكميت ، وجود اينها را هم ناگزير تلقي كنند يا حداكثر آنها را نتايج توطئه هاي دشمن تلقي كنند .
اما ، به هرحال منكر وجود اين نابساماني ها نميتوانند باشند . 
 آن چه در تبليغات ايستادگي بر روي اصول ، ثبات نظر ، قاطعيت و ... ناميده ميشود ، در واقع تاثير عملي كه بر روي مسائل تربيتي فرزندان مان برجاي ميگذارد ، گرايش به يكدندگي و پافشاري روي نظر غلط و اشتباه و عدم پذيرش باور غلط است .
چه خوب چه بد ، چه درست چه غلط ، چه رفتار اين انسانهاي مقدس مصداق "تخلقو به اخلاق الله" (آراسته شدن به خلق خدايي ، تقليد از رفتار خدا)  باشد يا نشانه استبداد و خودكامگي ، چه ... يا .... ، ...
نتيجه عملي اي كه برجاي ميگذارد "عدم قبول راي و نظر منطقي اطرافيان"  است.  
اين چيزي است كه در عمل اثبات شده و مجددا نيز قابل بررسي و اثبات است .

شايد بعضي ها استدلال كنند كه اين رفتار از لحاظ اصولي صحيح است و نتيجه به آنها ربطي ندارد ، مسئول نتيجه نيستند و مثلا "به تكليف عمل ميكنند" ؛
در جواب بايد گفت بر اساس همين استدلال ، مردم نيز ناگزير هستند به تكليف خودشان عمل كنند و رفتاري كه باعث ايجاد ناهنجاري و بدرفتاري در جامعه ميگردد را تقبيح كنند و از ادامه آن پيشگيري نمايند ، زيرا آنها نيز مسئول سلامت فكر و صحت شخصيت و رفتار فرزندان و خانواده شان هستند .
به طور نمونه به موضوع "تصميم و قاطعيت و پافشاري بر تداوم جنگ"  و نيز : "عدم گفتگو و خودداري از برقراري رابطه با كشور آمريكا" ، كه تصميم گيري هاي جنجالي نماد رهبري كشورمان  بوده اند ، ميتوان اشاره كرد .
بديهي است رفتاري (به فرض محال درست و برحق) كه باعث اختلال رفتار و يادگيري رفتار غلط و دهن كجي كردن به نظريات ديگران و گوش نكردن به نظريات و استدلال ديگران ميشود ، در هر شرايطي و با هر منطقي و استدلالي محكوم به خاتمه است .
خوشبختانه اين موضوع از مواردي است كه با مراجعه به خبره و اهل فن يعني متخصصان علوم رفتاري ، صحت يا سقم نظريه اينجانب مشخص ميگردد .     

هیچ نظری موجود نیست: