۱۳۹۱ آذر ۲۳, پنجشنبه

ولايت فقيه يا وكالت فقيه ؟

نظريه "ولايت فقيه"  تراوش ذهني يك فقيه ، در مورد نحوه باز شدن دست فقها (بسط يد) براي مديريت (يا سلطه) بر جوامع انساني به منظور انجام پاره اي اهداف ، مي باشد .
اين نظريه به شكل و قالب "ولايتِ فقيه" از ذهن يك يا چند فقيه تراوش يافته .
با بررسي مفهوم اصطلاح  "ولايتِ فقيه" به اين نتيجه ميرسيم كه اين تركيب دلالت بر : 
"ولايتِ فقيه بر مردم"
دارد . يعني واضع ، بكاربرنده يا بكارگيرنده آن ، از ديد سرپرستي ، مديريت ، رياست ... ولايت به اين موضوع ورود  داشته است . 
اين به چه معني است ؟ 
به اين معني كه از ديد و از جانب " وكالت فقيه" به موضوع نگاه نكرده است ، يعني اگر با ذهنيت ديگري به اين قضيه برخورد شده بود شايد ، اين نظريه : "وكالت فقيه" از آب در مي آمد ، يا ارائه ميشد .
بنا نداريم از ديد حقانيت يا عدم حقانيت ولايت فقها بر مردم موضوع را باز كنيم .
همچنين مسئله ما در اين پست سازگار بودن يا نبودن اين نظريه با اسلام نيز نيست .
ما نحوه گزينش قواعد و مفاهيم از متون ديني توسط يك انسان براي تعريف رابطه خودش با ساير انسانها را مورد بررسي قرار ميدهيم .
يك فقيه ، از دو زاويه ميتوانست به اين موضوع نزديك شود : 
وكالت فقيه از جانب خدا براي وكالت يا ولايت  مردم .
وكالت فقيه از جانب مردم براي وكالت يا ولايت  آنها . 
از آنجايي كه انتخاب واژه براي ناميدن و توصيف رخ دادهاي عالم خارج بسته به انگيزه هاي دروني افراد صورت ميگيرد ، مانند اينكه كريم خان زند خود را "وكيل الرعايا" ناميده است ، گفتگو و اظهار نظر در اين زمينه را به صاحب نظران و متخصصان مربوط مي سپارم .
فارغ از اينكه ، كاربرد كلماتي كه براي برقراري ارتباط بين خدا با بندگان و بعبارت ديگر براي تعريف رابطه بين خدا با بندگان (هر دو به ادعاي متوليان ذيربط براساس متون ديني) ، مورد گزينش و استفاده قرار گرفته است ، آيا براي تعريف رابطه بين بندگان با بندگان ، نيز موضوعيت و شايستگي دارد يا خير ؟
بطور مثال رابطه ولايت به اين معنايي كه فقها مدعي شايستگي آن هستند ، در قرآن به پيامبرِ معصومِ مرتبط با خدا اختصاص داشته (النبي اولي بالمومنين من انفسهم ) ، حال ، آيا سرايت دادن اين رابطه بين بندگان عادي سزاوار است ؟
كه اين نيز خود بحث مفصل و دامنه داري است كه مغفول مانده است . 
...... ادامه 2013/04/02 
شايد ارائه تز ولايت فقيه تلاشي براي پر كردن شكاف اعلميت و مرجعيت واحد بوده باشد بدون مرجع واحد ، مرجعي كه اعلم باشد ، احتمالا پس از دوران آيت الله بروجردي ، رسيدن به اهداف براي فقها دشوار بوده و در آرزوي اتحاد مجدد چنين نظرياتي به ذهن شان تراوش كرده است .
      

هیچ نظری موجود نیست: