۱۳۹۲ مرداد ۲۹, سه‌شنبه

ما با چه کسانی طرف هستیم ؟

دیروز صبح در حین سرکشی همیشگی به مطالب طرح شده در فیس بوک پستی از محمد نوری زاد توجهم را به خود جلب نمود که به دوستان سفارش می کرد : سری به سایت مهندس عبدالعلی بازرگان بزنند .
از آن جایی که ترجیح می دهم به جای ایستان ، نگاه کردن و هورا کشیدن برای کسی که علم بر دوش گرفته است ، رفتار و گفتارش را نقد کنم ، کامنتی زیر پست یادشده به این مضمون گذاشتم .
- - - - - - - - - -  - - -



برادر محمد
تو فکر میکنی آدم هایی که بدون همراه راه نمی توانند بروند ، مایه این همه دردسر برای مردم شده اند ؟
نخیر برادر همین وابستگان تحصیل کرده آنان که نیمه کاره و هول هولکی تمدن غرب را و همچنین تمدن خودمان را تجزیه و تحلیل کرده و سپس با استفاده از تکنولوژی و قدرت سنتی پدران شان سعی کرده اند افسار اجتماعات را بدست بگیرند این بلا را سر ما آورده اند .
آن فسیل هایی که نام بردی جرات نوشتن یک خط مغایر با آن چه در کتابها آمده را ندارند
آن ها به قاعده "جف القلم"  پای بندند.
فرزندان و وابستگان تحصیل کرده شان اینها را به وادی سیاست و جهان امروز کشانده و در جهت اهداف خودشان از آنها فتوا بیرون می کشند .
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
پس از آن ، دیشب ، هنگام "وب گردی" به مصاحبه ای از آقای بنی صدر برخوردم که اقرار بسیار جالبی در مورد اینکه : 
جواب های دموکرات مآبانه به خبرنگاران غربی را ، وی به امام خمینی در پاریس آموزش داده است .

مجددا با مراجعه ، بر کامنت زیر پست نوری زاد این چند سطر را افزودم :
- - - - - - - - - - - -- - - - - -
نوری زاد عزیز :
شاهد از غیب رسید !
خوشبختانه اکنون بسیاری از آنچه قابل حدس زدن بود ولی به صراحت بیان نمی شد توسط خودی هایی که از
روی ریل تقسیم غنایم به بیرون پرتاب شده اند ، بیان می گردد .
توجه کنید به نظر آقای بنی صدر که در مورد آموزش نحوه مصاحبه دموکرات مآبانه به امام خمینی چه گفته است
- - - - - - - - - - - - - - - - 
سپس هنگام نوشتن به یادم آمد که پدر محترم آقای عبدالعلی بازرگان ، خود ، پیشتر ، به این نیت و رفتار ، اقرار و اعتراف نموده است ، آن جا که با اشاره به انحراف انقلاب ،  می گوید :
ما می خواستیم نسیمی بوزد یک دفعه توفان آمد و همه چیز را برد .

 باز قبل از ذخیره و انتشار نهایی این "یادداشت ناتمام" به خاطر آوردم که خود حضرت امام نیز اشاره ای به این وضعیت نموده اند که اکنون با گفته های آقای بنی صدر در مورد علت تغییر رویه امام خمینی پس از رسیدن به تهران ، معنی تازه ای پیدا می کند .
ایشان در عذرخواهی از اطرافیان شان زمان عزل نخست وزیری آقای بازرگان و درگیری با ایشان ، علت ارتکاب به این اشتباه را مستقر بودن شان در خارج و وارد نبودن به اوضاع و احوال ذکر فرمودند . 


به عبارت دیگر منظورشان می توانسته چنین باشد که چون در آنجا به قدرت واقعی خودم واقف نبودم و این جمعیت گوش به فرمان را ندیده یا از نزدیک قدرت شان را لمس نکرده بودم و از طرفی بوسیله ملی مذهبی هایی که با استفاده از نردبان مرجعیت شیعه می خواستند میانبر زده و قدرت را تصاحب کنند ، احاطه شده بودم ، بناچار قدرت را به تشویق کنندگان ام که دور و برم بودند واگذار کرده و قصد داشتم برای از سرگرفتن اعمال و عبادات به قم بروم که یک دفعه با قدرت واقعی خودم (بخوانید قدرت اسلام) آشنا گردیدم  .














....
 با توجه به اینکه روند یادآوری همچنان ادامه داشت و یواش یواش به نکات دردسرساز تر منتهی می شد و از طرفی شب گذشته "شیرپاک خورده ای" ! ، اکانت ام را هک نموده بود ، ترجیح دادم : 
این ، نیز،  ناتمام بماند .




 ادامه 930520 جمع آوری شواهد و مستندات :
 https://khodnevis.org/article/59475#comment-form









 

هیچ نظری موجود نیست: