شاید برای بعضی مشکلات اجتماعی قرینه ای در فیلمفارسی های قبل از انقلاب بتوان یافت ، مگر نه این است که بوجود آورندگان این مشکلات در محیط های فرهنگی آن زمان رشد کرده اند .
در فیلم های آن زمان اگر پهلوان یا گردن کلفت محلی می توانست پهلوان یا گردن کلفت محل مجاور را کتک بزند ، بچه های آن محله نیز به خود جرات می دادند برای عبور و مرور بچه های محل مجاور مزاحمت ایجاد نمایند ، طرفین فارغ از توانایی جسمی خودشان و شرایطی که با آن درگیر بودند همیشه به عنوان یک اصل پذیرفته شده به این باور داشتند .
شاید این باور در فیلم ها و کلا جامعه آن روز و قبل از آن بسیار ریشه دارتر باشد در شاهنامه نیز ردپایی از این باور می بینیم ، اگر پهلوان لشگری بر پهلوان لشگر دیگر فایق آید صرف نظر از توانایی های دو لشگر ، جنگ به نفع لشگری که پهلوان اش برنده شده مغلوبه میگردد .
در جامعه امروزی برای توجیه تسلط بر منابع ثروت و اداره جامعه بعضی افراد که احیانا فیلم فارسی زیاد دیده اند به توجیه هایی این گونه متوسل میگردند به طور مثال با استناد به این که فلان شخص که او را نماد و الگوی خود میدانند شبها نان و ماست میخورد و زندگی ساده و زاهدانه ای دارد ، تسلط خویش بر منابع عمومی را توجیه میکنند .
یا برخی بی طرفی و عدم مداخله خویش در شرایط روز را با توسل به اینکه در خصوص یک نفر اصلاعات موثقی داشته و از عدم تخلف او مطمئن هستند و این گونه خود را بی نیاز از بررسی و تحلیل و اظهار نظر در مورد عملکرد سایر افراد قلمداد می نمایند .
در فیلم های آن زمان اگر پهلوان یا گردن کلفت محلی می توانست پهلوان یا گردن کلفت محل مجاور را کتک بزند ، بچه های آن محله نیز به خود جرات می دادند برای عبور و مرور بچه های محل مجاور مزاحمت ایجاد نمایند ، طرفین فارغ از توانایی جسمی خودشان و شرایطی که با آن درگیر بودند همیشه به عنوان یک اصل پذیرفته شده به این باور داشتند .
شاید این باور در فیلم ها و کلا جامعه آن روز و قبل از آن بسیار ریشه دارتر باشد در شاهنامه نیز ردپایی از این باور می بینیم ، اگر پهلوان لشگری بر پهلوان لشگر دیگر فایق آید صرف نظر از توانایی های دو لشگر ، جنگ به نفع لشگری که پهلوان اش برنده شده مغلوبه میگردد .
در جامعه امروزی برای توجیه تسلط بر منابع ثروت و اداره جامعه بعضی افراد که احیانا فیلم فارسی زیاد دیده اند به توجیه هایی این گونه متوسل میگردند به طور مثال با استناد به این که فلان شخص که او را نماد و الگوی خود میدانند شبها نان و ماست میخورد و زندگی ساده و زاهدانه ای دارد ، تسلط خویش بر منابع عمومی را توجیه میکنند .
یا برخی بی طرفی و عدم مداخله خویش در شرایط روز را با توسل به اینکه در خصوص یک نفر اصلاعات موثقی داشته و از عدم تخلف او مطمئن هستند و این گونه خود را بی نیاز از بررسی و تحلیل و اظهار نظر در مورد عملکرد سایر افراد قلمداد می نمایند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر