به تعبیر بنده یکی از زمینه های انقلاب 57 تمایل ملت ایران به کمال طلبی و پرهیز آنان از تبعیت کورکورانه و مطلق و بی چون و چرا از دست آوردهای غرب بود ،
جذب فواید و ویژه گیهای مثبت فرهنگ غربی و به دور ریختن ظواهر و نمادهای گمراه کننده و غلط ، یکی از خصوصیت روحی ایرانی میباشد و این خصوصیت در کنار هراس از مظاهر مدرنیته و مشکلی که با ظواهر مدرنیسم داشتیم ، ، باعث شد که ما با برجسته کردن و ابراز تمایل به روحانیت روشنفکر با پذیرش سراسیمه و بدون پالایش دست آوردهای تمدن غرب به مخالفت برخیزیم .
در این راه ، ابراز تمایل به روحانیت روشنفکر و مخالف با دیکتاتوری و استبداد ، نشانه ای برای یادآوری هویت فرهنگی خودمان که درآن زمان سخت دست خوش تهاجم قرار گرفته بود ، تلقی میشود و این ابراز تمایل ، هدف نبود ، یعنی اینگونه نبود که مردم بخاطر رسیدن به روحانیت قیام کرده باشند بلکه روحانیت یک الگو و نمادی از علم آموزی همراه با حفظ سنت ها ، بود .
بنابراین وضعیت آزادی بیان و جو نقد و انتقادی که در کشور پدید آمده حاصل انقلاب بوده و نه ضد آن ، یعنی یکی از اهداف انقلاب که بالا رفتن بینش و شعور اجتماعی وسیاسی ملت بود ، در واقع محقق شده است و برخلاف بعضی تبلیغات ، بهترین جو ممکن همین جو موجود است که هیچ مقام و شخصیتی خود را مصون از انتقاد و نظارت عمومی احساس نکند ، بدیهی است که هیچ زمزمه ای برای بستن این منفذ توسط معتقدین و محافظین منافع ملی ، شنیده نخواهد شد .
موج غرورآفرین دانش طلبی و تمایل به تحصیل موجود در کشور بهترین نشانه و دلیل بر این مدعاست و نمیشود از کسی که فهمیده انتظار داشت کماکان خود را به حماقت بزند و تظاهر به نفهمیدن و تایید کورکورانه داشته باشد ،
بحث و تحلیل و انتقاد از عملکرد مسئولین که بالطبع از بودجه عمومی ارتزاق میکنند نتیجه ، حاصل و میوه شیرین انقلاب مردم ایران در رسیدن به جامعه ای آکنده از خیر و خوبی و معرفت است و حاصل را نباید با آفت و دشمن ، اشتباه گرفت .(اگر اشتباه گرفتنی در کار باشد !؟)
جذب فواید و ویژه گیهای مثبت فرهنگ غربی و به دور ریختن ظواهر و نمادهای گمراه کننده و غلط ، یکی از خصوصیت روحی ایرانی میباشد و این خصوصیت در کنار هراس از مظاهر مدرنیته و مشکلی که با ظواهر مدرنیسم داشتیم ، ، باعث شد که ما با برجسته کردن و ابراز تمایل به روحانیت روشنفکر با پذیرش سراسیمه و بدون پالایش دست آوردهای تمدن غرب به مخالفت برخیزیم .
در این راه ، ابراز تمایل به روحانیت روشنفکر و مخالف با دیکتاتوری و استبداد ، نشانه ای برای یادآوری هویت فرهنگی خودمان که درآن زمان سخت دست خوش تهاجم قرار گرفته بود ، تلقی میشود و این ابراز تمایل ، هدف نبود ، یعنی اینگونه نبود که مردم بخاطر رسیدن به روحانیت قیام کرده باشند بلکه روحانیت یک الگو و نمادی از علم آموزی همراه با حفظ سنت ها ، بود .
بنابراین وضعیت آزادی بیان و جو نقد و انتقادی که در کشور پدید آمده حاصل انقلاب بوده و نه ضد آن ، یعنی یکی از اهداف انقلاب که بالا رفتن بینش و شعور اجتماعی وسیاسی ملت بود ، در واقع محقق شده است و برخلاف بعضی تبلیغات ، بهترین جو ممکن همین جو موجود است که هیچ مقام و شخصیتی خود را مصون از انتقاد و نظارت عمومی احساس نکند ، بدیهی است که هیچ زمزمه ای برای بستن این منفذ توسط معتقدین و محافظین منافع ملی ، شنیده نخواهد شد .
موج غرورآفرین دانش طلبی و تمایل به تحصیل موجود در کشور بهترین نشانه و دلیل بر این مدعاست و نمیشود از کسی که فهمیده انتظار داشت کماکان خود را به حماقت بزند و تظاهر به نفهمیدن و تایید کورکورانه داشته باشد ،
بحث و تحلیل و انتقاد از عملکرد مسئولین که بالطبع از بودجه عمومی ارتزاق میکنند نتیجه ، حاصل و میوه شیرین انقلاب مردم ایران در رسیدن به جامعه ای آکنده از خیر و خوبی و معرفت است و حاصل را نباید با آفت و دشمن ، اشتباه گرفت .(اگر اشتباه گرفتنی در کار باشد !؟)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر