بنظر من بهترين راه براي پيشگيري از تكرار دوباره
رخدادهاي دردناك تاريخي گفتگو در مورد آنها و به نقد كشيدن رفتار خودمان در
آن مقاطع است
هر يك از ما در ساختار كلي جامعه خواه ناخواه در جايي قرار ميگيريم و نقشي كه بطور تصادفي يا به دلخواه خودمان ، در اختيارمان قرار گرفته است را بازي ميكنيم ، اگر تاكنون مجموعه ملت مان در بهروزي و خوشبختي همگاني موفق نبوده ايم ، همگي در اين عدم موفقيت سهيم هستيم .
يعني از جنبه هاي سياسي (مد روز !) نيز اگر بخواهيم به موضوع نگاه كنيم :
نه تنها گروه يا فرقه اي كه به هرشكل توانسته با از سر راه برداشتن رقبا ، قدرت را قبضه كند مسئوليت نابساماني ها و ندانم به كاري ها و نتايج تجمعي و انباشته آنها كه اكنون گريبان مان را گرفته ، را برعهده دارد بلكه ساير افراد اجتماع كه خواسته يا ناخواسته در موقعيت هاي ديگري قرار گرفته اند نيز مسئوليت ناهنجاري هاي فعلي را به عهده دارند .
به بيان ديگر : هرچند مسئوليت اداره صحيح دولت و برنامه ريزي روي منابع و مصارف كشور بعهده صاحبان (يا غصب كنندگان) قدرت است ولي ديگران كه ناگزير در اين ميان نقش ناظر بي طرف ، اپوزيسيون ، ناقد ، شهروند معمولي ، تبعيدي اجباري يا به اختيار ، اكثريت خاموش ، گروه فشار ، هوادار حاكميت و ... را برعهده گرفته يا برعهده شان نهاده شده است ، نيز با ناقص اجرا كردن رل خودشان بعنوان يك عضو جامعه ، در پيدايش وضعيت آچمزي كه امروزه بدان گرفتاريم سهمي داشته ايم .
دلايل بسياري از ديدگاه هاي مختلف براي چرايي و علت اين رفتار و به عبارت بهتر اين ناقص بودن رفتار قابل ارائه ميباشد ، ولي تصور ميكنم راه نجات و برون رفت از اين وضع دشوار ، از اين سيكل بسته ، از اين چرخه بي پايان ، خودشناسي است .
هر يك از ما در ساختار كلي جامعه خواه ناخواه در جايي قرار ميگيريم و نقشي كه بطور تصادفي يا به دلخواه خودمان ، در اختيارمان قرار گرفته است را بازي ميكنيم ، اگر تاكنون مجموعه ملت مان در بهروزي و خوشبختي همگاني موفق نبوده ايم ، همگي در اين عدم موفقيت سهيم هستيم .
يعني از جنبه هاي سياسي (مد روز !) نيز اگر بخواهيم به موضوع نگاه كنيم :
نه تنها گروه يا فرقه اي كه به هرشكل توانسته با از سر راه برداشتن رقبا ، قدرت را قبضه كند مسئوليت نابساماني ها و ندانم به كاري ها و نتايج تجمعي و انباشته آنها كه اكنون گريبان مان را گرفته ، را برعهده دارد بلكه ساير افراد اجتماع كه خواسته يا ناخواسته در موقعيت هاي ديگري قرار گرفته اند نيز مسئوليت ناهنجاري هاي فعلي را به عهده دارند .
به بيان ديگر : هرچند مسئوليت اداره صحيح دولت و برنامه ريزي روي منابع و مصارف كشور بعهده صاحبان (يا غصب كنندگان) قدرت است ولي ديگران كه ناگزير در اين ميان نقش ناظر بي طرف ، اپوزيسيون ، ناقد ، شهروند معمولي ، تبعيدي اجباري يا به اختيار ، اكثريت خاموش ، گروه فشار ، هوادار حاكميت و ... را برعهده گرفته يا برعهده شان نهاده شده است ، نيز با ناقص اجرا كردن رل خودشان بعنوان يك عضو جامعه ، در پيدايش وضعيت آچمزي كه امروزه بدان گرفتاريم سهمي داشته ايم .
دلايل بسياري از ديدگاه هاي مختلف براي چرايي و علت اين رفتار و به عبارت بهتر اين ناقص بودن رفتار قابل ارائه ميباشد ، ولي تصور ميكنم راه نجات و برون رفت از اين وضع دشوار ، از اين سيكل بسته ، از اين چرخه بي پايان ، خودشناسي است .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر