۱۳۹۱ آبان ۲۸, یکشنبه

دروغ گويي و اجبار

دروغ گو مجبور است از دسترس خارج باشد 
در دسترس بودن دروغگو را وادار به گفتگوي دوطرفه ميكند و گفتگوي دوطرفه و پاسخ گو بودن ، باعث برملا شدن دروغ ميگردد .
بنابراين دروغگو چاره اي جز خارج شدن از دسترس و تبديل شدن به متكلم وحده ندارد .

دروغگو براي باقي ماندن مجبور است استبداد و ديكتاتوري براه بيندازد .
يعني اگر موقتا قدرت را به دروغگويي داديم ، مثلا بخاطر مصلحت ، براي باقي ماندن و حذف نشدن ناگزير است ديكتاتور شود و مستبدانه حكومت كند .
بنظر من ميتوان گفت : 
هر ديكتاتوري دروغگو نيز هست .
تداوم ديكتاتوري نياز به دروغ گويي دارد .
پس چگونه دروغ گويي ديكتاتورها برملا نميشود ؟
خارج از دسترس بودن ، پاسخگو نبودن ، متكلم وحده شدن ، راه چاره دروغگو براي پيشگيري از برملا شدن دروغش ميباشد .
هركجا كه امكان بررسي و رسيدن به حقيقتي خارج از دسترس است منطقي است كه به امكان مردم فريبي و دروغ گويي مظنون باشيم .
هركجا حكومتي به دروغ مدعي حقيقتي است يا ادعاي اتكا به حقيقتي دارد كه در اصل دروغ و فريب است ، نبايستي شك كرد كه به سمت ديكتاتوري و استبداد ميل خواهد كرد . 

هیچ نظری موجود نیست: