طراحي گفتگوي تمدن ها به كسي نسبت داده شده كه خود چيزي براي گفتن دارد ولي ترجيح ميدهد نگويد !؟ |
بخاطر محتواي گفتمان ديني ما
به عبارت صحيح تر بخاطر آن چه امروزه به عنوان گفتمان ديني و دين سياسي در جامعه ما مطرح است و سعي ميكنند غالب شود .
براي بدست آوردن و حفظ قدرت ، رويكرد قدرت نمايي و جنگ طلبانه و برجسته كردن و استخراج خشونت از متن دين ، لازم بنظر ميرسد ، اما كافي نيست .
مجري طرح گفتگوي تمدن ها ، خود حرفي براي گفتن دارد كه ترجيح ميدهد نگويد !؟ |
گفتگوي ديني در بهترين شرايط به انزواطلبي ختم ميشود : "لكم دينكم ولي الدين" (بعنوان عبارتي بزبان عربي نه آيه قرآن)
دين شما براي خودتون ، از ما هم براي خودمون .
اين يعني بن بست ، يعني نه ما حرف شما را قبول ميكنيم نه شما حرف ما را پس بهتر است كاري به كار همديگر نداشته باشيم .
آن چه به تصوير ميكشيم "تسليم شدن" يا "تسليم كردن" است ، در تلويزيون نشان داده ايم : هنگامي ، امام حسن ، صلح كرد كه لشكريان از اطرافش پراكنده شده بودند و ديگر نميتوانست بجنگد .
رهبران ، در تلويزيون ميگويند :
"من امام حسن نيستم كه صلح كنم و مسلمين را سرافكنده كنم ، اينجا كربلا ميشود "
يعني چه ؟ ، يعني : من امام حسين هستم ، كربلايي هستم ، يا ميكشم يا كشته ميشوم .
با اين استراتژي و رويكرد چه گفتگويي باقي ميماند ؟
حال بايد ديد : آيا همه مردم كشور ما حرف دل شان همين است ؟
محمدرضا ، زبان گويا و بدون رودربايستي (تقريبا) خاتمي ، آيا او نيز حرف هايي براي نگفتن داشت ؟ |
نه آقا ، ما در اسلام گفتگو داريم ، "يستمعون القول" داريم ، "جادلهم بالتي هي احسن" داريم ، .... داريم در جواب بايد گفت :
بله همه اينها را داريم ، اما در مقام تبليغ ، نه در مقام و جايگاه اداره كشور و سياست مملكت داري و حكومت .
در زمينه حكومت ، تا كنون ، اين گفتمان حاكم بوده است :
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر