فقدان مهارت های اجتماعی :
دریافت و درک شرایط زندگی در جامعه امروز , قواعد پذیرفته شده بین المللی , عرف حاکم بر روابط بین الملل و حتی درک پیچیدگی های زندگی اجتماعی داخل کشور , برای کسی که تخصص و سواد آکادمیک لازم را ندارد و مهارت های ذهنی و حتی جسمی لازم را نیاموخته کار دشواری بنظر میرسد .
شاید تعجب کرده باشید که چرا انجام بعضی امور در فرهنگ ما این قدر دشوار , سخت , شدید و غلیظ میشود .
یعنی انرژی روانی بسیار زیادی , انرژی فرهنگی و نوستالژیک زیادی برای امری که در شرایط مساوی در کشورهای دیگر یا در کشور خود ما توسط افراد دیگر , با انرژی و هزینه کمتری انجام میشود , صرف میگردد.
منظورم از هزینه , هزینه کردن از ذخایر و منابع فرهنگی و نوستالژیک است , نه پرداخت نقدی .
بطور مثال واقعا جای تعجب دارد اگر :
بجای مراجعه به تعزیرات حکومتی و یا مقامات قضایی ذیربط , برای برخورد با دکان دار گران فروش سر محله مان , دسته ای مشابه دستجات عزاداری راه بیندازیم و حسن حسین گویان یا حیدر حیدر کنان , در حالی دکان دار گران فروش را تشبیه به یزید زمان میکنیم , به در مغازه وی هجوم برده و پس از تخریب مغازه اش وی را مثله کنیم !
یا فلان کارخانه دار شهرمان که به یکی از صدها کارگری که نزدش کار میکنند ستمی روا داشته است را به معاویه یا ابوسفیان تشبیه کرده و یا خانه اش که مثلا برنگ سبز است و از منازل بقیه ساکنان شهر نونوارتر است را با تشبیه و همانند ساختن با کاخ سبز معاویه , تخریب کنیم !؟
در حالی که به سادگی با مراجعه به هیئت حل اختلاف کارگر و کارفرما موضوع قابل رفع و رجوع بود .
اگر چنین کنیم , یا کرده باشیم , چه دلیلی خواهد داشت ؟
اگر با بودجه های بی حساب و کتاب کار مهمی را , به شکلی , انجام دهیم , کاری که واقعا با ارزش است و منافع ملی و حیاتی ما را در بردارد و پیشرفت در این کار را تشبیه به معجزه کنیم , چه ؟ چه تحلیلی خواهد داشت ؟
بنظر من کسی که کاری را , ولو به نحو مناسب و مطلوب , انجام داده و به هرحال , توانسته از عهده برآید ولی عمل خویش را در حد یک معجزه ارزیابی و تبلیغ میکند , احتمالا این کاره نبوده , یعنی اصلا بلد نبوده آن کار را انجام دهد !
بعبارت دیگر عاجز بودن خودش , عجز خودش از انجام آن کار را تشبیه به معجزه میکند , رخ دادی که صرفا در اختیار پیامبران بوده و دریچه آن نیز بسته شده است .
حال در این رابطه , از عملکرد گذشته می پرسیم :
آیا لازم بود استفاده از کالای انحصاری (توتون انگلیسی) در حد محاربه و جنگ با امام زمان تشخیص داده شود ؟
آیا لازم بود حفظ فاو , هم ردیف حفظ اسلام باشد ؟
آیا لازم است افراد جناح مقابل و دعوای جناحی مابین مان , در حد کفر و نفاق و محاربه با امام معصوم عادل (امام علی(ع) ) ارزیابی و تبلیغ شود ؟
آیا لازم است ناتوانی مان برای مذاکره با یک ابرقدرت را در پوشش ضدیت با استکبار و شیطان پنهان کنیم ؟
آیا لازم است برای انجام وظایفی که در تمام عالم , دولت مردان و سیاست مداران طبق اصول مشخص و روشنی روزانه به آنها مبادرت دارند , از تمام اساطیر و مقدسات مان استمداد بجویییم ؟
آیا لازم است در مجامع بین المللی گفتارمان را با جملات و عباراتی که برای خودمان هم , شاید , نامفهوم باشد و حداقل مورد اتفاق جمعی مان نیست , آغاز کنیم ؟
آیا لازم است ؟
...
اين ناتواني ها و اعتياد به كاربرد راه حل تكراري حذفي و استفاده از زور و تكفير در حل مسائل نهايتا به فاشيسم و نظامي گري منتهي خواهد شد و شده است .
روش تكفيري در تعامل با ديگران ، جامعه ، ساير سياست مداران به صورت هاي ابتدايي تا پيچيده در رفتار سياست مداران مذهب پناه مشاهده ميگردد .
گاهي به صورت بسيار ساده و ابتدايي كه تكفير ، كافر و مرتد شمردن را شامل ميگردد و حالت هاي پيچيده تر همانند يكديگر را منافق ، فتنه گر ، سران فتنه ، رياكار ، جاسوس ، صهيونيست ، آمريكايي ، التقاطي ، سني ، بهايي ، وهابي ، ... و حتي بداخلاق معرفي كردن را دربر ميگيرد .
امروز 2013/02/16 مطلبي را شنيدم از آقاي بني صدر تلويحا اشاره اي به اين وضعيت داشت :
"...
دریافت و درک شرایط زندگی در جامعه امروز , قواعد پذیرفته شده بین المللی , عرف حاکم بر روابط بین الملل و حتی درک پیچیدگی های زندگی اجتماعی داخل کشور , برای کسی که تخصص و سواد آکادمیک لازم را ندارد و مهارت های ذهنی و حتی جسمی لازم را نیاموخته کار دشواری بنظر میرسد .
شاید تعجب کرده باشید که چرا انجام بعضی امور در فرهنگ ما این قدر دشوار , سخت , شدید و غلیظ میشود .
یعنی انرژی روانی بسیار زیادی , انرژی فرهنگی و نوستالژیک زیادی برای امری که در شرایط مساوی در کشورهای دیگر یا در کشور خود ما توسط افراد دیگر , با انرژی و هزینه کمتری انجام میشود , صرف میگردد.
منظورم از هزینه , هزینه کردن از ذخایر و منابع فرهنگی و نوستالژیک است , نه پرداخت نقدی .
بطور مثال واقعا جای تعجب دارد اگر :
بجای مراجعه به تعزیرات حکومتی و یا مقامات قضایی ذیربط , برای برخورد با دکان دار گران فروش سر محله مان , دسته ای مشابه دستجات عزاداری راه بیندازیم و حسن حسین گویان یا حیدر حیدر کنان , در حالی دکان دار گران فروش را تشبیه به یزید زمان میکنیم , به در مغازه وی هجوم برده و پس از تخریب مغازه اش وی را مثله کنیم !
یا فلان کارخانه دار شهرمان که به یکی از صدها کارگری که نزدش کار میکنند ستمی روا داشته است را به معاویه یا ابوسفیان تشبیه کرده و یا خانه اش که مثلا برنگ سبز است و از منازل بقیه ساکنان شهر نونوارتر است را با تشبیه و همانند ساختن با کاخ سبز معاویه , تخریب کنیم !؟
در حالی که به سادگی با مراجعه به هیئت حل اختلاف کارگر و کارفرما موضوع قابل رفع و رجوع بود .
اگر چنین کنیم , یا کرده باشیم , چه دلیلی خواهد داشت ؟
اگر با بودجه های بی حساب و کتاب کار مهمی را , به شکلی , انجام دهیم , کاری که واقعا با ارزش است و منافع ملی و حیاتی ما را در بردارد و پیشرفت در این کار را تشبیه به معجزه کنیم , چه ؟ چه تحلیلی خواهد داشت ؟
بنظر من کسی که کاری را , ولو به نحو مناسب و مطلوب , انجام داده و به هرحال , توانسته از عهده برآید ولی عمل خویش را در حد یک معجزه ارزیابی و تبلیغ میکند , احتمالا این کاره نبوده , یعنی اصلا بلد نبوده آن کار را انجام دهد !
بعبارت دیگر عاجز بودن خودش , عجز خودش از انجام آن کار را تشبیه به معجزه میکند , رخ دادی که صرفا در اختیار پیامبران بوده و دریچه آن نیز بسته شده است .
حال در این رابطه , از عملکرد گذشته می پرسیم :
آیا لازم بود استفاده از کالای انحصاری (توتون انگلیسی) در حد محاربه و جنگ با امام زمان تشخیص داده شود ؟
آیا لازم بود حفظ فاو , هم ردیف حفظ اسلام باشد ؟
آیا لازم است افراد جناح مقابل و دعوای جناحی مابین مان , در حد کفر و نفاق و محاربه با امام معصوم عادل (امام علی(ع) ) ارزیابی و تبلیغ شود ؟
آیا لازم است ناتوانی مان برای مذاکره با یک ابرقدرت را در پوشش ضدیت با استکبار و شیطان پنهان کنیم ؟
آیا لازم است برای انجام وظایفی که در تمام عالم , دولت مردان و سیاست مداران طبق اصول مشخص و روشنی روزانه به آنها مبادرت دارند , از تمام اساطیر و مقدسات مان استمداد بجویییم ؟
آیا لازم است در مجامع بین المللی گفتارمان را با جملات و عباراتی که برای خودمان هم , شاید , نامفهوم باشد و حداقل مورد اتفاق جمعی مان نیست , آغاز کنیم ؟
آیا لازم است ؟
...
اين ناتواني ها و اعتياد به كاربرد راه حل تكراري حذفي و استفاده از زور و تكفير در حل مسائل نهايتا به فاشيسم و نظامي گري منتهي خواهد شد و شده است .
روش تكفيري در تعامل با ديگران ، جامعه ، ساير سياست مداران به صورت هاي ابتدايي تا پيچيده در رفتار سياست مداران مذهب پناه مشاهده ميگردد .
گاهي به صورت بسيار ساده و ابتدايي كه تكفير ، كافر و مرتد شمردن را شامل ميگردد و حالت هاي پيچيده تر همانند يكديگر را منافق ، فتنه گر ، سران فتنه ، رياكار ، جاسوس ، صهيونيست ، آمريكايي ، التقاطي ، سني ، بهايي ، وهابي ، ... و حتي بداخلاق معرفي كردن را دربر ميگيرد .
امروز 2013/02/16 مطلبي را شنيدم از آقاي بني صدر تلويحا اشاره اي به اين وضعيت داشت :
"...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر