تداوم ماموريت قدسي !؟
بر اساس كدام حق و بر اساس كدام منطق ؟
چه كسي قادر به اثبات وكالت يا جريان داشتن امر قدسي در جسم يا ذهن اش ميباشد ؟
پيامبران در گذشته با ادعاي "ارتباط مستقيم" با موجود قدسي و صرفا ، پس از پذيرش مردم ، اقدام به دخالت در زندگي بشر نموده اند .
آيا نعوذبالله ، خود خدا عاجز از دخالت در قلمرو فرمانروايي خويش است ؟
وقتي گفتار و رفتار وكيل (خودخوانده) اي توسط موكل اش مورد تاييد يا تكذيب قرار نميگيرد ، افزودن بر دايره وكالت نوعي قدرت طلبي و فضولي نيست ؟
كدام مدرك محكمه پسندي به ما حق داده دايره اسلام يا الوهيت را وسعت ببخشيم ؟
از كجا معلوم كه دفاع از اسلام وظيفه من ، شما يا شخص ثالثي باشد ؟
وقتي مدعي هستيم در "پيچ آخر تاريخ" هستيم و در پيچ آخر خودِ قرآن (مهمترين مستند وكلاي خودخوانده) به گونه ديگري خوانده خواهد شد ؛
و نيز : اعتقاد رايج كه وقتي "صاحبش" بيايد "گردن مدعيان دروغين را خواهد زد" ، حال چه كسي مدعي است !؟
ما اگر معتقد هستيم با خدايي زنده ، حي ، قيوم ، "فعال لما يشا" ، بي نياز ، صمد ، برپادارنده ، ... سروكار داريم ، چرا با او همانند مهجورين رفتار ميكنيم ، از جانب اش تصميم ميگيريم ، تمايلات و نظرات او را حدس ميزنيم يا تشخيص ميدهيم !؟
آيا نعوذبالله ، خود خدا عاجز از دخالت در قلمرو فرمانروايي خويش است ؟
وقتي گفتار و رفتار وكيل (خودخوانده) اي توسط موكل اش مورد تاييد يا تكذيب قرار نميگيرد ، افزودن بر دايره وكالت نوعي قدرت طلبي و فضولي نيست ؟
كدام مدرك محكمه پسندي به ما حق داده دايره اسلام يا الوهيت را وسعت ببخشيم ؟
از كجا معلوم كه دفاع از اسلام وظيفه من ، شما يا شخص ثالثي باشد ؟
وقتي مدعي هستيم در "پيچ آخر تاريخ" هستيم و در پيچ آخر خودِ قرآن (مهمترين مستند وكلاي خودخوانده) به گونه ديگري خوانده خواهد شد ؛
و نيز : اعتقاد رايج كه وقتي "صاحبش" بيايد "گردن مدعيان دروغين را خواهد زد" ، حال چه كسي مدعي است !؟
ما اگر معتقد هستيم با خدايي زنده ، حي ، قيوم ، "فعال لما يشا" ، بي نياز ، صمد ، برپادارنده ، ... سروكار داريم ، چرا با او همانند مهجورين رفتار ميكنيم ، از جانب اش تصميم ميگيريم ، تمايلات و نظرات او را حدس ميزنيم يا تشخيص ميدهيم !؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر