۱۳۹۲ فروردین ۳۰, جمعه

وضعيت غيرقابل اجتناب ، لايمكن الفرار ...

لايمكن الفرار من حكومتك
وضعيت غير قابل اجتناب 
شرايط گريز ناپذير 
لابد 
ناگزير 
راه بي بازگشت 
فقدان انتخاب و آلترناتيو 
خواهي بيا ببخشا ،‌خواهي برو جفا كن !
به كجا روم ز دست ات كه نمي دهي مجالي !؟ سعدي  
ما خود نمي رويم دوان در قفاي كس ،‌او مي برد كه ما به كمند وي اندريم ! 
آدمي در عالم خاكي نمي آيد به دست ،‌عالمي ديگر ببايد ساخت وز نو آدمي !
گر تو نمي پسندي ،‌تغيير كن قضا را ؟
هر نيك و بدي كه در نهاد بشر است ، او مي كند و بهانه بر عام نهاد !؟
لا حول ولا قوه بالله 
ولا تسقط ورقه الا باذنه 
لايُكلِّفُ الله نفس اِلّا وُسعَها 
اَلْمُفلِسُ في اَمانِ الله 
اگر زمانه با تو نمي سازد ،‌تو با زمانه بساز !

...
سر سوزني از خروار خروار "وضعيت غير قابل اجتناب" ، "راه بي بازگشت" ،‌ "شرايطي كه ناگزير بايستي تحمل گردد" ،  
همه را آوردم فقط براي نشان دادن يك ايده بديهي و روشن ، مورد پذيرش همگان كه كسي شكي در آن ندارد ، آن كه :
ما ايرانيان در برابر وضعيت غير قابل اجتناب تسليم هستيم
بعبارت ديگر :
فرهنگ ،‌دين و سنت ما ،‌شرايط غير قابل اجتناب را به رسميت مي شناسد .


هیچ نظری موجود نیست: