۱۳۹۲ خرداد ۱۹, یکشنبه

حد و حدود "الوهيت رساني" چگونه تعيين مي شود ؟

چگونه افراد هماهنگ و يك صدا به اين نتيجه مي رسند كه شخص خاصي را تا چه مرحله اي و تا چه حدودي بايستي قداست ببخشند و صفات الهي ، انبيا ، امامان و ... را برايش قائل شده يا حتي شهادت بدهند كه از رخ داد ماوراء الطبيعه معجزه آسايي اطلاع داشته يا اساسا درآن حضور داشته اند ؟
با كنكاشي در فضاي مجازي به نتايج زير مي رسيم :

در وبلاگ "دست نوشته هاي حسن كربلايي"  در پستي با عنوان "عالم عامل یعنی حاج آقا مجتبی"
با استفاده از نظر رهبري در مورد امام ، صفت "نزديك شدن به مرز عصمت"  براي حاج آقا مجتبي نيز اثبات شده است :
اووارث انبیاء بود (العلماء ورثه الانبیاء) و به تعبیر مقام معظم رهبری عالم می‌تواندبه مرزهای عصمت نزدیک شود و آن مرد الهی باقی ماند (العلماء باقون و ما بقی الدهر).

 در يادداشتي تحت عنوان :‌ تا مرز عصمت می توان پیش رفت!   ،   نويسنده وبلاگ ديگري ، آورده است :
{امام ما این گونه زندگی کرد که توانست در آخر عمر، جمله ی باشکوه " من با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و امیدوار به فضل الهی به سوی جایگاه ابدی سفر می کنم" را با صدایی مهربان در گوش جهانیان نجوا کند، و او بود که با زندگیش نشان داد، می توان تا مرز عصمت پیش رفت ... }


در  وبلاگ (.:: اُمــــّـت امــام خامنــه اي ::.) ابتدا سعي شده است : "فـقـهـا" ، همان "مـتـقـيـن" موضوع آيات ، منابع و متون اسلامي قلمداد شده و سپس با اشاره اي به نظر رهبر فعلي انقلاب در مورد امام خميني ، صفت عصمت را زيبنده  فقها جلوه دهد : 
ارتباط متقين با ولايـــــــــــــــت بر قلوب :
خوب انسان فردي است كه دو قدرت بزرگ دارد آن هم انتخاب و اختيار است و البته يك ذاتي دارد كه آن ذات ميل به خوبي دارد مشتاق ملاقات با خداست از هر راهي كه بتواند به دنبال نتيجه گرفتن از ذات خود و رسيدن به يك راه نجاتي و بال پروازي است تا اين جان و نفس سركش خود را آزاد كند،و اما تنها راه او ميل به ولايــــــــــت الله است. خوب چگونه به آن دست پيدا كند؟! جواب: چون نداي قلبش را مي شنود پس به دنبال همسان اين ندا مي گردد به دنبال ايجاد پيوند بين نداي قلب خودش با قلب ديگري است تا او را به مقصد برساند و اينجاست كه وقتي سخن از پيوند مي شود بحث ولايت پيش مي آيد و وقتي سخن از ولايت الله مي شود بحث ولايت رسول الله (ص) پيش مي آيد و وقتي سخن از ادامه ي راه رسول الله مي شود ( چون اين قلب نيازمند همسان خودش است تا پيوندش با منبع قطع نشود! ) بحث ولايت ائمه و وارثان آنان كه همان متقين باشند پيش مي آيد. رمز پيروزي حق هم همين ولايت بر قلوب است چه زمان رسول الله (ص) باشد و چه زمان اهل بيتش (ع) باشد و چه زمان ولايت متقين باشد چون فرقي ندارد هدف رسيدن به ولايت الله است.
و اما كلام آخر اينكه:
رهبر انقلاب در وصف امام روح الله (ره) يكي از متقين عصر خويش مي فرمايند:
« او به همه فهماند كه انسان كامل شدن و علي وار زيستن و تا نزديكي مرزهاي عصمت پيش رفتن افسانه نيست. » (3)



نيز در  سايت ره توشه :
مقام معظم رهبرى به حق معتقد است حضرت امام خمينى(ره) همه خصال نفيس و كمياب راكه مجموعه آن در قرن‏ها به ندرت ممكن است در انسان بزرگى جمع شود همه را با هم داشت و بااين ويژگى‏ها بود كه توانست تخت فرعون‏هاى زمانه را بلرزاند و دل مستضعفان را به نور اميدروشن سازد و جهان اسلام را به حركت درآورد و به انسان‏ها بفهماند كه انسان كامل شدن،على‏وار زيستن و تا نزديكى مرزهاى عصمت پيش رفتن، افسانه نيست
[حديث ولايت، مجموعه رهنمودهاى مقام معظم رهبرى، ج 1، تهران، نشر سازمان مدارك فرهنگى، 1375، ص282.]



حجت الاسلام والمسلمین مجید انصاری، پیرامون شخصیت ملکوتی حضرت امام خمینی (ره) اظهار داشتند:
امام خمینی (ره) انسانی بود که تا مرزهای عصمت پیش رفت و معمای پیچیده شخصیت علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) را در ماکت وجودی مقدس خویش در دوران ما به تصویر کشید.

لذا صحبت از امام (ره) صرفا قدر شناسی و توصیف یک شخصیت گذشته نیست. اگر از امام صحبت می‌کنیم از نیاز مبرم خودمان سخن می‌گوییم

عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز با وام گرفتن از  آیه لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنه فرمودند در دوران ما و جهان ما لقد کان لکم فی خمینی اسوة حسنه !؟.

زندگی، تحصیل، تدریس، مرجعیت، مبارزه، صبر، پیروزی، مدیرت، عبادت و زمامداری امام همه و همه اسوه حسنه است.

- - - - - - - - -- - - - - - -- - - - - - - -- - -  - - - - - -  - - - - - - -  - - - - - -
همان طور كه در بالا ديديم اين زمينه سازي ها و تعيين چارچوب و حدو حدود و اندكي  ادا و اصول ، زمينه را براي وضعيت زير فراهم مي كند ، البته اين ها نمونه هاي نادري از يك فرهنگ زيرزميني و مجالس خودي است كه ندرتا به مطبوعات و اينترنت كشيده مي شود :

......
ثمره دوم اینجا بود :

(که تا گفت مجلس به هم پاشید اینقدرمردم به خودشان زدند وگریه کردند که آقا تشریف بردند ؛ دیدند که دیگر نمی شود جمعیت را اداره کرد.)

فرمودند : ثمره دوم این بود که آن نیتی که من میخواستم ، به آن نیت رسیدم ، و آن این بود
که امسال مقام معظم رهبری به دیدارامام زمان نائل آمد.


گفت‌وگوی ما با حجت‌الاسلام علی بهجت : 

* موافقید درباره سخنانی که درباره ارتباط آیت‌الله بهجت و امام عصر(عج) به گوش می‌رسید، توضیحاتی بفرمایید؟
ـ اگر در کتبی که در مورد ایشان نوشته شده و نقل قول‌هایی که از ایشان مانده، دقت کنید، نوشته شده که آیت‌الله بهجت گفته‌اند: «شخصی را می‌شناسم که با امام زمان ملاقات کرده و یا شخصی که فلان مقام معنوی را دارد، به محضر حضرت رسیده». برای ما محرز است که ایشان با حضرت صاحب ارتباط داشته‌اند، ولی وقتی می‌خواستند نقل کنند، می‌گفتند: شخصی هست که این‌گونه رویت کرده و با ضمیر سوم شخص بیان می‌کردند.


موضوع جنجالي ديگري كه تصادفا در محفلي بيان شده و باز استثنائا بدست اغيار افتاده و برملا  شده است موضوع " ياعلي گفتن رهبر زمان تولد" مي باشد : 

ملاحظه بفرماييد خلاصه دلايل شش گانه اي كه سرباز صفر جنگ نرم در اين باره آورده است چنين است  كه : ما چون خدا را نمي شناسيم و عظمت او را درك نميكنيم ، ولي خدا را هم نمي توانيم بشناسيم

 حال آن كه آقاي ناطق نوري موضوع را مزخرف خوانده ولي باز هم در همان يادداشت اظهار داشته است :

 "ولی ببینید درباره بعضی از علما چقدر غلو می کنند. مثلاً یک روحانی یا منبری در یک سخنرانی  حرف هایی می زند درباره یک آقایی که از دنیا رفته و نمیشود راست و دروغ آن حرف ها را از او پرسید. بعضی چنان کشف و کراماتی برای این ها قائل می شوند که نه با عقل جور در می آید نه با شرع. مثلاً می گویند فلان عالم بزرگ خدمت آقا امام زمان رسیده و امام زمان به او چنین و چنان گفته. در روایات داریم آنهایی که به دیدار امام زمان شرفیاب می شوند، اصلاً نباید اظهار کنند یعنی مجاز و مامور به اظهار نیستند. بعداً دیگران از روی قرائن و شواهدی می فهمند که او شرفیاب می شده والا اگر اینطور باشد هرکسی از راه رسید می تواند ادعا کند امام زمان را دیده. "

بله ايشان فرموده اند آن ها كه مشرف مي شوند خدمت آقا امام زمان درست اش اين است كه خودشان نبايستي بگويند بلكه ديگران از روي شواهد و قرائن ، بعدا ، تشخيص بدهند .

و در عين حال حقيقتي را نيز اشاره نموده اند ، اين واقعيت كه : 

"اگر اینطور باشد هرکسی از راه رسید می تواند ادعا کند امام زمان را دیده."

و در پايان به منطق آيت الله علامه حسن زاده آملي براي تعظيم و تكريم در برابر رهبر توجه بفرماييد :‌ 

"علامه عظیم‌الشأن حضرت آیت‌الله حسن‌زاده آملی، جلوی حضرت آقا دو زانو نشسته و ایشان را مولا خطاب می‌کنند. حضرت آقا ناراحت شده و به علامه می‌فرمایند این کار را نکنید. علامه حسن‌زاده می فرمایند: اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم این کار را نمی‌کردم."

اگر از كسي "يك مكروه"  سراغ نداشتيم ، مي توانيم دوزانو جلوي او نشسته و او را مولا خطاب كنيم ؟!؟








هیچ نظری موجود نیست: