وقتي صحبت از "امتناع تفكر" مي شود ، موضوع بسيار فراتر از يك نظريه و يا انشاي معمولي است .
بنظر من با جرائم عليه بشريت سروكار داريم .
آسيب شناسي ، تعيين خسارت وارده ، تجسس و ساير وظايف دادخواهي و دادستاني مطرح مي گردد .
تعيين خسارات وارده و مطالبه آن
پيشگيري از تداوم جرم عليه بشريت و درمان و بازيافت و بازتواني قسمت هاي آسيب ديده
شايد ، زماني ، مي توانستيم آسيب وارده را در زمره آسيب هاي فرهنگي ناگزير و غيرقابل اجتناب بحساب آوريم ، اما با مشخص شدن آثار و عوارض و اشاره مستقيم به عامل اصلي و تعيين فرهنگ باورهاي خرافي به عنوان متهم و باعث اصلي ، ديگر امكان طبقه بندي آن در رديف عوارض جانبي ناخواسته نيست .
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر