1- مابقی فقها بایستی به ولی فقیه متابعت کنند .
در نظام غیر دینی (غیر مصطلح به نظام دینی) فقها و مراجع ناگزیر از تبعیت از ولی فقیه نیستند لذا دائم با فتواهای جورواجور در کار دولت اخلال می کنند ، اما در نظام دینی علاوه بر اینکه همه محاصره هستند ، جرات این کار را ندارند و اساسا دلشان هم نمی خواهد که سلطنت فقیهان بربیافتد ، بنابراین همکاری می کنند .
2 - رویارویی با مشکلات در صورت تغییر حکومت ، مانند لیبی ، عراق مصر و ...
مشکلات خفه شده ، سرکوب شده در صورت تغییر حکومت :
مشکلاتی که در لیبی وجود دارند
در هر کشور دیگری از این دست ، همانند کشور خود ما ، کمابیش وجود دارند .
دیکتاتوری شهروندان را مجبور می کند در رابطه با حق خود سکوت کنند و نسبت به تصوری (درست یا نادرست) که از نقض حقوق خودشان در ذهن دارند هیچ اقدامی نکنند .
راه درست آن است که بتدریج این مسائل مورد بحث و گفتگو گرفته و حل شود .
اما یک استبداد مانع حل این تضادها می شود .
بطور مثال با روی کار آمدن یک حکومت دموکراتیک در ایران بایستی به ادعای تمام اقوام و مذاهب و گروه ها رسیدگی شود و این کاری است که شدنی نیست یا به هر حال برخورد ایجاد می شود ، بنابراین این وضعیت در استبداد دیرپایی که مانند بقیه درهای مزمن شان ، مردم ، دیرهنگام برای درمان آن اقدام کرده اند ، دارد .
خوب حالا بایستی دید ، اصلاحات واقعی این است که این دردها هم اکنون نیشتر زده شوند ، پس با وجودی که تا عالی ترین سطوح قدرت حضور دارند ، حتی بالای سر رهبری در تشخیص مصلحت و خبرگان ، چرا اتفاقی نمی افتد ؟
3- هیچ ایدئولوژی و تفکر دیگری ، هنوز ، نهادهای مدنی ، سمپات ، باورمند ، تابع ، عامل ، متولی ، ثروت به اندازه دین اسلام و بالاخص فرقه شیعه در ایران ندارد ، بنابراین امکان اجماع عمومی بر سر یک طریق کشورداری ، فعلا ، میسر نیست.
این مطلب واقعیتی است که در حال حاضر مشاهده می گردد .
البته با تاکید بر : "مشاهده گردیدن" ،
از آنجایی که بلندگو و مظاهر جامعه و کشور در ید قدر قدرت حکومت شیعه مضبوط می باشد ، بنابراین ظواهر اجتماعی و صدای بلندگوها ، ابدالدهر نیز ممکن است به همین سیاق بماند .
یکی از دلایل سرکوب آزادی های اجتماعی از قبیل پوشش اجباری نیز همین معنا است .
یعنی حاکمیت شیعی می داند چنانچه ظواهر جامعه به طور طبیعی شکل بگیرد ، جای چندان در خور اهمیتی در آن میان نخواهد داشت ، بنابراین با استبداد و فشار و استفاده از زور مردمان را مجبور می کند حفظ ظاهر کنند ، تا بعد ، همان ظاهر حفظ شده را به عنوان دلیل بر سر آنان بکوبد .
طبیعی است که اصلاح طلبی نیز خمیرمایه ای جز حاکمیت دینی ندارد ، به این رویه و روال راضی بوده و حداکثر برای وسط بازی کردن و تداوم سیاست اعتدال و میانه روی ، در این زمینه بی طرف خواهد ماند .
هیچ گاه نخواهیم دید اصلاح طلبان کمپینی برای مطالبه حق انتخاب پوشش براه بیندازند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر