شاید یکی از مهم ترین بدآموزی متولیان دینی :
هویت و تاثیر بخشیدن به اشخاص موهوم باشد .
در اجتماع انسانی اشخاص بر چند گونه اند :
حقیقی : مثل آدم ها من و شما ، آنها
حقوقی : مانند شرکت ها ، انجمن ، دولت ، حزب ، و ... کارشان نمایندگی همان اشخاص حقیقی است و حداقل یک شخص حقیقی مسئولیت فعل یا ترک فعل شخص حقوقی را بعهده دارد و در صورت تضییع حق کسی بایستی جواب گو باشد .
....
یک نوع شخصیت دیگر هم داریم بنام : شخصیت موهوم
این نوع شخصیت را کسی نمایندگی نمی کند و از طرف دیگر هر کسی نیز می تواند ادعای نمایندگی وی را داشته باشد .
وجود حقیقی این گونه اشخاص هیچ گاه به اثبات نرسیده است .
هر کس به راحتی می تواند به وجود واقعی آنها باور آورده یا باورش را از دست بدهد .
مانند : جن ، پری ، روح ، خدا ، ملائک ، آل ، از ما بهتران ، دیو ، و امثال اینها .
در صورت فعل یا ترک فعل از جانب این اشخاص هیچ کس را نمی توان مسئول دانست .
بر اساس روح قوانین اجتماعی ، قاعدتا کسی نبایستی برای اشخاصی که در صورت انتساب فعل یا ترک فعل به آنان ، کسی جوابگو نیست ، وجود واقعی متصور گردیده و یا از جانب آنها نمایندگی کند .
یعنی اگر کسی مدعی نیابت از جانب ملائک یا خداست : چنانچه از عدم استجابت دعا خسارتی به انسانی رسید ، بایستی جبران خسارت نماید .
هر کس مدعی و مُبَلغ این است که هیچ حول و قوه ای بجز خدا وجود ندارد (لا حول ولا قوه الا بالله) یا یک برگ درخت بدون اراده او بر زمین نمی افتد (ولا تسقط ورقه) ، بایستی جوابگوی کشاورزی که با نذر و نیاز و انواع دعا و قربانی و دخیل برای سالم ماندن محصول اش از خدا درخواست کرده یا دیگری را واسطه کرده ، باشد .
نظم و عدالت و دادگستری در اجتماع انسانی چنین اقتضا می کند :
هر کس ، هر شخص ، مدعی منشا اثر بودن و دخالت در امور جامعه باشد ناگزیر بایستی یکی از دو شخصیت حقیقی یا حقوقی را بپذیرد و در قالب آنها در جامعه منشا اثر شده و حق و حقوق یا تکالیف خودش را پیگیری کند .
صرف حضور در جامعه مسئولیت مدنی دارد ، نمی توان از جانب کسی که آدرس و نماینده مشخصی ندارد از مردم پول گرفت و آن را به مصرف رساند .
در عمل چنین نمایندگی ای نوعی مردم فریبی و شیادی محسوب می گردد .
بنظر من هر کس می تواند بر علیه کسی که ادعای کذب نیابت از جانب هر شخص حقیقی یا حقوقی بدون مدرک کتبی و ادعای نیابت از جانب شخصیت های موهوم داشته باشد و هر کس مدعی نیابت و نمایندگی از جانب شخصیت های حقیقی درگذشته مانند کسانی که به آنها منصب امامت را نسبت می دهند باشد ، اقامه دعوا نمود .
یعنی در یک نظام حقوقی سالم ، قاعدتا بایستی بتوان بر علیه کسی که خود را نایب امام زمان یا نشانه خدا (آیت الله) و ... می نامد یا از جانب شخصی که درگذشته و به نام او از مردم وجوهی را مطالبه می کند ، اعلان جرم و اقامه دعوا نمود .
البته محدوده جهان غیب ، پندار ، وهم ، تخیل ، باور به جادو ، رویا ، خیال و امثال اینها محدوده ای عمومی و همگانی است .
در انحصار هیچ کس نیست و هر کس حق بهره برداری شخصی از آن را دارد .
یعنی اگر باور به وجود هر امر موهوم به فرد در زندگی یاری می رساند هیچ مانعی بر سر راه بهره برداری وی از آن نبایستی وجود داشته باشد .
اما موجودیت و هویت اجتماعی بخشیدن به این امور و آنها را منشا اثر جلوه دادن در امور اجتماعی بدون رعایت شرایط اعمال حضور و عمل کردن در جامعه انسانی ، نوعی کلاهبرداری است .
البته محدوده جهان غیب ، پندار ، وهم ، تخیل ، باور به جادو ، رویا ، خیال و امثال اینها محدوده ای عمومی و همگانی است .
در انحصار هیچ کس نیست و هر کس حق بهره برداری شخصی از آن را دارد .
یعنی اگر باور به وجود هر امر موهوم به فرد در زندگی یاری می رساند هیچ مانعی بر سر راه بهره برداری وی از آن نبایستی وجود داشته باشد .
اما موجودیت و هویت اجتماعی بخشیدن به این امور و آنها را منشا اثر جلوه دادن در امور اجتماعی بدون رعایت شرایط اعمال حضور و عمل کردن در جامعه انسانی ، نوعی کلاهبرداری است .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر