یک از دوستان مطلبی در مورد :
--------------------------------- در پاسخ نوشتم :
آن چه در متون دینی و تاریخ اسلام و عرب از آن به رجلیت و مردانگی یاد می شود : همین احساس است که شما تشریح کرده اید .
مثلا حضرت عمر را مردی می شناسند که رجولیت خیلی قوی داشته و قولش یکی بوده است .
همین شخص بیشترین سختگیری و بدرفتاری را با زنان ، حتی زنان پیامبر داشته است ! .
در متون ادبی فارسی نیز ، هر کجا از " زن بارگی " سخن به میان می آید ، پای ناموس و تعصب مردسالارانه که البته از خوی دوران توحش بشر سرچشمه می گیرد ، در میان است .
پیش از انقلاب و تا همین چند سال پیش در بیشتر نقاط کشور همین معنا از مردانگی حاکم بود .
با افزایش نقش زنان در اقتصاد و جامعه بتدریج این فرهنگ در حال دگرگون شدن است .
اوضاع بد اقتصادی هر چند آثار نامطلوبی داشته ولی در این زمینه به رشد و تحول فرهنگی کمک کرده است .
ستون و مبنای تفکر مردسالارانه نقش محوری مرد در اقتصاد و تعاملات اجتماعی است ، فرهنگ مردسالارانه و حتی مذهب تنها در جامعه ای می تواند دوام و رشد یابد که مردها ، آنهم پدر خانواده ، نقش اصلی را در معاش و گذران زندگی داشته باشد .
در صورت توزیع این نقش ، حتی استبداد نیز در جامعه از بین می رود .
آخرین سنگر مردسالاری ، تداوم حیات آن از طریق بدست گرفتن حق توزیع منابع و امتیازات و مجوزها در جامعه می باشد ، یعنی بدست گرفتن حکومت .
در سطح خانواده :
مانند حق در دست داشتن کارت یارانه خانواده ! ؟ .
حق موافقت یا عدم موافقت با خروج از کشور ! ؟ .
حق موافقت یا عدم موافقت با ازدواج ! ؟ .
.....
در سطح کشور :
رانت ها ، حق بهره برداری از پتروشیمی ها و نفت ،
امتیاز ، موافقت اصولی ، مجوز بهره برداری از معدن ،
....
آن چه در متون دینی و تاریخ اسلام و عرب از آن به رجلیت و مردانگی یاد می شود : همین احساس است که شما تشریح کرده اید .
مثلا حضرت عمر را مردی می شناسند که رجولیت خیلی قوی داشته و قولش یکی بوده است .
همین شخص بیشترین سختگیری و بدرفتاری را با زنان ، حتی زنان پیامبر داشته است ! .
در متون ادبی فارسی نیز ، هر کجا از " زن بارگی " سخن به میان می آید ، پای ناموس و تعصب مردسالارانه که البته از خوی دوران توحش بشر سرچشمه می گیرد ، در میان است .
پیش از انقلاب و تا همین چند سال پیش در بیشتر نقاط کشور همین معنا از مردانگی حاکم بود .
با افزایش نقش زنان در اقتصاد و جامعه بتدریج این فرهنگ در حال دگرگون شدن است .
اوضاع بد اقتصادی هر چند آثار نامطلوبی داشته ولی در این زمینه به رشد و تحول فرهنگی کمک کرده است .
ستون و مبنای تفکر مردسالارانه نقش محوری مرد در اقتصاد و تعاملات اجتماعی است ، فرهنگ مردسالارانه و حتی مذهب تنها در جامعه ای می تواند دوام و رشد یابد که مردها ، آنهم پدر خانواده ، نقش اصلی را در معاش و گذران زندگی داشته باشد .
در صورت توزیع این نقش ، حتی استبداد نیز در جامعه از بین می رود .
آخرین سنگر مردسالاری ، تداوم حیات آن از طریق بدست گرفتن حق توزیع منابع و امتیازات و مجوزها در جامعه می باشد ، یعنی بدست گرفتن حکومت .
در سطح خانواده :
مانند حق در دست داشتن کارت یارانه خانواده ! ؟ .
حق موافقت یا عدم موافقت با خروج از کشور ! ؟ .
حق موافقت یا عدم موافقت با ازدواج ! ؟ .
.....
در سطح کشور :
رانت ها ، حق بهره برداری از پتروشیمی ها و نفت ،
امتیاز ، موافقت اصولی ، مجوز بهره برداری از معدن ،
....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر