البته منظور از برانداز کسی نیست که حاضر باشد تفنگ دستش بگیرد !
خیر : کسی که حاضر باشد حق مسلم اش را بگیرد .
به این دلیل برانداز نداریم که در برابر رژیمی که برای خودش خط قرمز تعیین می کند ، مردمانی نداریم که برای خودشان خط قرمز تعیین کرده باشند !
یعنی چه ! ؟
یعنی اینکه هیچ کس آستانه تحمل مشخصی برای خودش تعیین نمی کند .
به طور مثال هر فرد می تواند آستانه تحملی به این شرح داشته باشد :
اگر به خانواده ام در خیابان تعرض شد .
اگر گرانی از .... حد بالاتر رفت .
اگر تورم لجام گسیخته از .... درصد افزایش یافت .
اگر رشوه خواری و فساد اداری از .... تجاوز نمود .
اگر نقض حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان علنی و سازمان دهی شده گردید .
اگر ... .
... تحمل نخواهم کرد !
هیچ یک از ما خط قرمزی برای خود تعریف نکرده ایم .
حرمت شکنان ، پایمال کنندگان حقوق ملت ، هر روز خطوط فرضی که خود برای تجاوز و عبور از حد تعیین کرده بودند را برداشته و گامی به جلو می آورند و بدین گونه هر روز دایره امن تجاوز به حقوق دیگران گسترش می یابد .
از این طرف ، هر روز دایره زور شنوی و آستانه تحمل نامردمی ما افزایش می یابد .
چرا ؟
چرا چنین است ؟
به این دلیل که ما برای سعادت و خوشبختی و رفاه اجتماعی مان نیز استاندارد و خط قرمزی قائل نیستیم .
یعنی سعادت و رضایت خودمان را به تناسب با نکبت و بدبختی اطرافیان مان می سنجیم .
بدین ترتیب هر چه همگی به نسبت به پسرفت و ادبار بیشتری دچار می شوند ، باز هم نسبت بین افراد ثابت می ماند و این مسئله ای است که در ذهن و روح و فرهنگ ما نهفته است .
همواره از ما خواسته اند : شکر کنیم که به بلا بدتری دچار نگردیده ایم !
بنابراین همواره خط قرمز های مان را پاک کرده و عقب تر ترسیم می کنیم .
برای ادعای مان انتزاعی محض نباشد ، به عنوان نمونه سخنان سردار جعفری در ویدئویی که این روزها به همت آقای نوری زاد ( مردی که برای خودش خط قرمز تعیین می کند ! ) در فضای مجازی تکثیر و پخش گردیده را مورد بررسی قرار می دهیم .
با توجه به عباراتی که هایلایت و قرمز رنگ شده اند بخوبی می توانید نظر سرکوب گران را در مورد مردم معترض ببینید :
متن سخنرانی سردار به این شرح است :
متن کامل سخنان عزیز جعفری:
حساسیت انتخابات ریاست جمهوری دهم (۱۳۸۸) برای همه شما روشن است. علتش هم مشخص است که در پایان صحبت عرض میکنم. نگرانی، دغدغه و خط قرمزی که برای نیروهای انقلاب وجود داشت این بود که نیروهای مخالف انقلاب و ارزشهای انقلاب که در دوران دوم خرداد فرصتی پیدا کرده بودند و در حاکمیت نفوذ کرده بودند، مجددا روی کار بیایند. در این انتخابات و جریانات بعد از آن هم مشخص شد که آنها به چه دلیل این همه اصرار دارند که سپاه و بسیج، تحت عنوان نیروهای نظامی، نباید به هیچ وجه در انتخابات دخالت بکنند. ما نباید دخالت بکنیم تا آنها بتوانند کارشان را انجام دهند و سپاه و بسیج مزاحمتی برای آنها نداشته باشند. این شیب، نگرانکننده بود و همه تحلیل میکردند اگر همین روند انتخابات ادامه پیدا کند، حتما انتخابات دو مرحلهای میشود و در مرحله دوم هم معلوم نیست که نتیجه چه میشود. از اینجا یک مقداری، تحلیلها سخت و شرایط پیچیده شد. هنوز هم خیلی از مسئولین، خیلی از خواص، برخی از علما حتی، ابهام دارند نسبت به این اتفاقی که افتاده است. بعضیها هم هنوز اعتراض دارند. تنور انتخابات حسابی داغ شد و میدانید که بالاترین میزان مشارکت در انتخابات هم در همین دوره بود. تا رسیدیم به خطبههای نماز جمعه حضرت آقا. در این خطبهها مشخص بود که حضرت آقا موضع میگیرند و در آن خطبه تاریخی که خواندند و در واقع بحث اعتراضات و تظاهرات خیابانی را نهی کردند و تبعاتش را هم به عهده خود آنها گذاشتند. بعد از آن دیگر طبیعی بود که ما نباید بگذاریم حتی این تظاهرات به قول خودشان آرام هم، انجام بگیرد. پیشبینی از قبل این بود که وقتی این برخورد شروع شود، احتمالا باز یکی دو روز دیگر تظاهرات ادامه پیدا کند. اما خوشبختانه با این برخوردی که بعد از ظهر شنبه و ممانعت و جلوگیری که به عمل آمد، دیگر بعد آن اتفاقی نیافتاد. دلیلش هم روشن بود، چون بیشتر آنهایی که در این تظاهراتها شرکت میکردند، از شمال شهر میآمدند و اینها خیلی اهل تحمل سختی و ایستادگی و اینها نبودند، کاملا این مشهود بود. دو اقدام بسیار اساسی و استراتژیک، در جمع کردن این ماجرا اثر گذاشت. یکی دستگیریهای گستردهای که توسط دستگاههای امنیتی و بخشی هم سپاه در لایه طراحان و ایدهپردازان این ماجرا صورت گرفت. آنهایی که ایدهپردازی کرده بودند، طرح داشتند، روحیه میدادند و مدام به این کار تحریک میکردند، هدف دستگیری گسترده قرار گرفتند. بعد هم مقابلههایی که به صورت گسترده با حضور نیروهای مردمی بسیج و سپاه به کمک نیروی انتظامی و دستگاههای امنیتی برای مقابله با این جریان انجام گرفت. از جمله مهمترین این اقدامات هم برخورد یا جلوگیری (از راهپیمایی) در بعد از ظهر روز شنبه بود. این دو اقدام اساسی به اضافه قطع ارتباطات اینها، یعنی ایجاد اختلال در ارتباطات اینها، چه شبکههای اینترنتی و چه شبکههای موبایل و اساماس و غیره، تاثیر بسیار زیادی روی به همریختگی برنامه اینها داشت. یک نگرانیای هم در ستاد آقای موسوی ایجاد شد؛ بالاخره با این دستگیریهای گستردهای که انجام شد، اینها فکر میکردند که این دستگیریها چند روزه و موقت است ولی ادامه پیدا کرد. برخورد و ایستادگی قاطع مردم و دستگاههای امنیتی، نظامی، انتظامی هم که مشخص شد، اینها جا زدند.
پی نوشت :
همان گونه که در مورد مردم عادی فاقد خط قرمز گفتیم ، در مورد تعیین هویت و استاندارد های "بودن" و زندگی کردن در "مقایسه با دیگران" ،
همه مردم ما چه "خط قرمز دار" ها و چه "خط قرمز ندار" ها ، خود را در مقایسه با دیگران تعریف می کنند .
اگر به رفتار و لحن سردار جعفری در فیلم توچه کنید موقعی که عبارت "اینها خیلی اهل تحمل سختی و ایستادگی و اینها نبودند" را بر زبان می آورد نوعی رضایت از خود ، رضایت از فاصله داشتن از "این افراد" از "اینها" ، به ایشان دست می دهد .
با توجیه و تحلیلی که در بالا کردیم الگویی داریم که می توانیم رفتار همه مردم مان را با آن اندازه گیری کنیم .
بر این اساس سردار جعفری نوعی نیز به دنبال استاندارد بالاتری از زندگی از "چگونه بودن" نیست ، بلکه یک انسان "خط قرمز دار" در جامعه ما فقط به دنبال این است : "اینها جا زدند." ! .
تا وقتی که "این ها" ، "جا بزنند" این گونه آدم ها به همان حقوق بخور نمیر پاسداری هم شاید رضایت بدهند .
بنابراین توسعه ای در کار نخواهد بود ، پیشرفت ، بهره وری ، افزایش راندمان ، هیچ کدام !؟ .
این گونه می توان هزاران سال یا 1400 سال بدون بهبود وضعیت زندگی کرد .
فقط هرگاه که "این ها" در برابر خط قرمز جا نزدند ، با بکار بردن زور و ارعاب مجددا "این ها" را به "جا زدن" واداشت و دوباره همان "سکوت قبرستانی" برقرار گردد .
برای ادعای مان انتزاعی محض نباشد ، به عنوان نمونه سخنان سردار جعفری در ویدئویی که این روزها به همت آقای نوری زاد ( مردی که برای خودش خط قرمز تعیین می کند ! ) در فضای مجازی تکثیر و پخش گردیده را مورد بررسی قرار می دهیم .
با توجه به عباراتی که هایلایت و قرمز رنگ شده اند بخوبی می توانید نظر سرکوب گران را در مورد مردم معترض ببینید :
متن سخنرانی سردار به این شرح است :
متن کامل سخنان عزیز جعفری:
حساسیت انتخابات ریاست جمهوری دهم (۱۳۸۸) برای همه شما روشن است. علتش هم مشخص است که در پایان صحبت عرض میکنم. نگرانی، دغدغه و خط قرمزی که برای نیروهای انقلاب وجود داشت این بود که نیروهای مخالف انقلاب و ارزشهای انقلاب که در دوران دوم خرداد فرصتی پیدا کرده بودند و در حاکمیت نفوذ کرده بودند، مجددا روی کار بیایند. در این انتخابات و جریانات بعد از آن هم مشخص شد که آنها به چه دلیل این همه اصرار دارند که سپاه و بسیج، تحت عنوان نیروهای نظامی، نباید به هیچ وجه در انتخابات دخالت بکنند. ما نباید دخالت بکنیم تا آنها بتوانند کارشان را انجام دهند و سپاه و بسیج مزاحمتی برای آنها نداشته باشند. این شیب، نگرانکننده بود و همه تحلیل میکردند اگر همین روند انتخابات ادامه پیدا کند، حتما انتخابات دو مرحلهای میشود و در مرحله دوم هم معلوم نیست که نتیجه چه میشود. از اینجا یک مقداری، تحلیلها سخت و شرایط پیچیده شد. هنوز هم خیلی از مسئولین، خیلی از خواص، برخی از علما حتی، ابهام دارند نسبت به این اتفاقی که افتاده است. بعضیها هم هنوز اعتراض دارند. تنور انتخابات حسابی داغ شد و میدانید که بالاترین میزان مشارکت در انتخابات هم در همین دوره بود. تا رسیدیم به خطبههای نماز جمعه حضرت آقا. در این خطبهها مشخص بود که حضرت آقا موضع میگیرند و در آن خطبه تاریخی که خواندند و در واقع بحث اعتراضات و تظاهرات خیابانی را نهی کردند و تبعاتش را هم به عهده خود آنها گذاشتند. بعد از آن دیگر طبیعی بود که ما نباید بگذاریم حتی این تظاهرات به قول خودشان آرام هم، انجام بگیرد. پیشبینی از قبل این بود که وقتی این برخورد شروع شود، احتمالا باز یکی دو روز دیگر تظاهرات ادامه پیدا کند. اما خوشبختانه با این برخوردی که بعد از ظهر شنبه و ممانعت و جلوگیری که به عمل آمد، دیگر بعد آن اتفاقی نیافتاد. دلیلش هم روشن بود، چون بیشتر آنهایی که در این تظاهراتها شرکت میکردند، از شمال شهر میآمدند و اینها خیلی اهل تحمل سختی و ایستادگی و اینها نبودند، کاملا این مشهود بود. دو اقدام بسیار اساسی و استراتژیک، در جمع کردن این ماجرا اثر گذاشت. یکی دستگیریهای گستردهای که توسط دستگاههای امنیتی و بخشی هم سپاه در لایه طراحان و ایدهپردازان این ماجرا صورت گرفت. آنهایی که ایدهپردازی کرده بودند، طرح داشتند، روحیه میدادند و مدام به این کار تحریک میکردند، هدف دستگیری گسترده قرار گرفتند. بعد هم مقابلههایی که به صورت گسترده با حضور نیروهای مردمی بسیج و سپاه به کمک نیروی انتظامی و دستگاههای امنیتی برای مقابله با این جریان انجام گرفت. از جمله مهمترین این اقدامات هم برخورد یا جلوگیری (از راهپیمایی) در بعد از ظهر روز شنبه بود. این دو اقدام اساسی به اضافه قطع ارتباطات اینها، یعنی ایجاد اختلال در ارتباطات اینها، چه شبکههای اینترنتی و چه شبکههای موبایل و اساماس و غیره، تاثیر بسیار زیادی روی به همریختگی برنامه اینها داشت. یک نگرانیای هم در ستاد آقای موسوی ایجاد شد؛ بالاخره با این دستگیریهای گستردهای که انجام شد، اینها فکر میکردند که این دستگیریها چند روزه و موقت است ولی ادامه پیدا کرد. برخورد و ایستادگی قاطع مردم و دستگاههای امنیتی، نظامی، انتظامی هم که مشخص شد، اینها جا زدند.
پی نوشت :
همان گونه که در مورد مردم عادی فاقد خط قرمز گفتیم ، در مورد تعیین هویت و استاندارد های "بودن" و زندگی کردن در "مقایسه با دیگران" ،
همه مردم ما چه "خط قرمز دار" ها و چه "خط قرمز ندار" ها ، خود را در مقایسه با دیگران تعریف می کنند .
اگر به رفتار و لحن سردار جعفری در فیلم توچه کنید موقعی که عبارت "اینها خیلی اهل تحمل سختی و ایستادگی و اینها نبودند" را بر زبان می آورد نوعی رضایت از خود ، رضایت از فاصله داشتن از "این افراد" از "اینها" ، به ایشان دست می دهد .
با توجیه و تحلیلی که در بالا کردیم الگویی داریم که می توانیم رفتار همه مردم مان را با آن اندازه گیری کنیم .
بر این اساس سردار جعفری نوعی نیز به دنبال استاندارد بالاتری از زندگی از "چگونه بودن" نیست ، بلکه یک انسان "خط قرمز دار" در جامعه ما فقط به دنبال این است : "اینها جا زدند." ! .
تا وقتی که "این ها" ، "جا بزنند" این گونه آدم ها به همان حقوق بخور نمیر پاسداری هم شاید رضایت بدهند .
بنابراین توسعه ای در کار نخواهد بود ، پیشرفت ، بهره وری ، افزایش راندمان ، هیچ کدام !؟ .
این گونه می توان هزاران سال یا 1400 سال بدون بهبود وضعیت زندگی کرد .
فقط هرگاه که "این ها" در برابر خط قرمز جا نزدند ، با بکار بردن زور و ارعاب مجددا "این ها" را به "جا زدن" واداشت و دوباره همان "سکوت قبرستانی" برقرار گردد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر