۱۳۹۳ آذر ۱۵, شنبه

تصویر گردانی

گاهی ، شنیدن یا کار بردن برخی واژه ها مایه جنبشی در سلول های مغزی و برداشته شدن بند هایی که بر گذرگاه افکار سرکش بسته ایم گردیده و باعث می شود الگوی کاملی از ارتباط بین آموخته ها (که شاید تا کنون از خودآگاه شدن آن واهمه داشته ایم ) در ذهن بنشیند .

این چاشنی های ذهنی در هر کس متفاوت می باشد .
واژه ها و اصطلاحاتی که این گونه برای من الهام آفرین بوده اند : یکی واژه محلل بوده که چگونگی آن را در یادداشتی نوشته ام .
و دیگری " تصویر گردانی" است .
تصویرگردانی را در شعر معینی کرمانشاهی شنیدم و سخت به فکر فرو رفتم .
تصویر گردانی مرا به یاد "شمایل گردانی"  (پرده خوانی ، پرده گردانی ، ... )  انداخت .



به سبک و سیاق پرده خوان های قدیمی و اصلاح طلبان حکومتی فعلی : 
ای مردم : 
ای آقایون این که می بینید دولتمرد ایرانی هستند !
این بیچاره ها وقت سر خاراندن ندارند !
اگر اندکی بیشتر ازشون مطالبه کنید یا وفای به وعده هایی  که داده اند را بخواهید ممکنه همه چیز خراب بشود !
اون وقت گناه خراب شدن همه چیز به پای شما نوشته می شود !
مواظب باشید اهل کوفه نشوید !




تصویری که اصلاح طلبان حکومتی از مسئولین ، یا خودشان (زمان تدارکاتچی بودن ) در ذهن مردم ایجاد می کنند :












...
واقعا ، خیلی خیلی ناتمام است !
کاش فرصتی پیش آید تمام اش کنم .

هیچ نظری موجود نیست: