افتادن در دام های تبلیغاتی و الگو گرفتن گفتگوی روشنفکری و علمی از ابزارها و عناصر فرهنگ استبدادی می تواند گفتمان و جایگاه جامعه روشنفکری را تنزل داده و سطحی کند .
برای روشن شدن مطلب لطیفه ای برای تان تعریف کنم :
در دوران انقلاب در یکی از شهرهای دور افتاده استان های محروم مخالفان رژیم در یک سوی خیابان شعار می داده اند : "مرگ بر شاه فاشیست"
در سوی دیگر طرفداران رژیم در مقابله با آن ها می گفته اند :
"درود بر شاه فاشیست" !
جامعه روشنفکری بایستی مراقب باشد مواد و مصالح فرهنگ شعاری و سطحی گرایانه را به عاریت نگیرد .
اگر در یک طرف عده ای می گویند :
"اسلام آمد و جامعه ای را از جاهلیت نجات داد ."
درست این نیست که بگوییم :
"اسلام آمد و جامعه ای متمدن را به واپس روی دچار کرد ." !
اسلام و سایر عناصر فرهنگی ابزار دست عناصر و جریان های اجتماعی هستند ، "آورده و برده" می شوند ، "نمی آیند و بروند" ! .
برای مقاصد خاص تفسیر خاص شده و راهکار های خاص از درون آن ها بیرون آورده می شود ( مانند نظریه ولایت مطلقه فقیه ) .
ما انسان ها در راستای قرار دادن همنوعان مان در چارچوب هایی که بهتر قابل کنترل و شناسایی رفتار باشند ، آن ها را در چرخه هایی بی پایان قرار می دهیم ، در هر قسمت این چرخه فقط گردش بی انتها و پایان در انتظار می باشد .
تمام اجزای این چرخه از امور و مفاهیم به ظاهر انتزاعی و در واقع موهوم ، سررشته گرفته و به همان نیز ختم می گردند ! .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر