هان مَشو نُومید چون واقف نِه ای از سرِّ غیب
باشَد اندر پَسِ پرده بازی های پنهان غم مخور ( لسان الغیب حافظ شیرازی ! )
در واقع نتیجه این بدآموزی این گونه می شود :
نومید شدن از به نتیجه نرسیدن آرزوی خام و بیهوده باعث می شود انسان به دنبال یافتن راهکار برود و از طریقی از به کار گرفتن علل و اسبابی که در جهان وجود دارد مسئله اش را حل کند .
اما با بدآموزی جناب حافظ :
فرد همین طور منفعلانه به امید عمل کردن مکانیزم ها و سازوکار هایی که اتفاقا زمان و طرز عمل کردن شان روشن نیست ، همین طور تا قیامت به امید واهی می نشیند ! .
به امید این که "بازی های پنهان" جواب بدهد ، همه دست روی دست گذاشته و نشسته اند یا سر چاه ها یا سر قبرها ، جاهایی که موهوم و به ظاهر "آن جهانی" باشد ، این جهانی نباشد .
هر جایی که به جهان پنهان که بازی های پنهان در آن در پس پرده جریان دارد ، بیشتر شبیه باشد ، مردم ما را نیز بیشتر به خود جذب می کند .
زیرا همه تمایل دارند مسئله شان به طور خصوصی ( مثل نامه نوشتن به احمدی نژاد ) و سفارشی حل شود .
مگر چه می شود ؟ ! .
...
باز هم در این زمینه لسان الغیب فرموده اند :
گَر مَن از باغِ تو یک میوه بچینم ، چه شود !؟
گَر مَن از باغِ تو یک میوه بچینم ، چه شود !؟
پیشِ پـایـی بـــه چـــراغ تــو ببینم ، چه شود !؟
همچنین به این ترانه خواهر مرضیه : مگر آیا نمی شد ؟ توجه فرمایید ! .
همچنین به این ترانه خواهر مرضیه : مگر آیا نمی شد ؟ توجه فرمایید ! .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر