۱۳۹۴ مرداد ۲۳, جمعه

دعا نویسی : از سری تفکر جادویی

ما عادت کرده ایم کلمات ، عبارات را مطابق میل مان ، به خاطر سپرده ،  قطعی قلمداد کنیم .
این عبارات برای مان خاصیت مقدس و جادویی پیدا می کنند .
در هر جایگاه ی به فراخور موقعیت یکی از این نکته ها یا شبه جمله ها را "دَر کار"  می کنیم ، به کار می بریم ، جفت و جور می کنیم ، وصله پینه و سَرِ هَم بندی می کنیم  .
این : جملات قصار ، عبارات ، آیات ، احادیث ، اشعار ، ابیات ،  شبه جمله ها ، فرازی از گفتار بزرگان ، ... ، این قبیل مفاهیم اجتماعی ، برای مان حکم یک سنگر یا مخفی گاه را پیدا می کند . 
هر یک در پس یکی ، یا چند تا از این مخفی گاه ها پنهان شده ایم . 
فارغ از این که : 
این مفهوم کجا کاربرد دارد ؟
در چه شرایطی صدق می کرده ( یا شاید نمی کرده ! ) است ؟ 
با حال و روز و موقعیت امروز ما مطابقت دارد یا ندارد ؟ 
سرچشمه دعا نویسی  این تمایل (تفکر جادویی) ماست . 
اگر روزی دعا نویسی جرم تلقی شده و مورد پیگرد قانونی قرار گیرد تا وقتی که مردم به چنین "حرز " ، طلسم های موهوم نیازمند هستند ، دعا نویسی در اشکال دیگر ( و شاید به ظاهر مدرن تر ) آن رواج خواهد داشت . 
برای نمونه برخی از این طلسم ها ، ابزار و مصالح فرافکنی ، مفاهیمی که کاربرد موهوم یافته اند ، را در زیر لیست می کنم : 
هنر نزد ایرانیان است و بس 
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف .
اقلیت نادان ، اکثریت خائن . 
 هر دم از عمر می رود نفسی ( سعدی ) . 
ما مثل شیشه ایم اگر بشکنیم تیز تر می شویم .
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی ( حافظ ) . 
فَـانَّـهُ لابُدٌ مِن امیر .
جوجه ها را آخر پاییز می شمارند .
شب دراز است و قلندر بیدار .
...
ناتمام است ! .
 





هیچ نظری موجود نیست: