"کودکانم
او نیز بسیار احمق بود !
هزاران سال پس از او هنوز مغولان یا مغول واران بر ما حکم می رانند ! .
....
پیش از آن که تیر را پرتاب کند بایستی قانون اساسی جدید و نقشه تقسیم قدرت پس از خود را مطالبه و مطالعه می کرد .
دیگر چنان حماقت هایی تکرار ناشدنی است .
بی دلیل نبوده که شاهان که در واقع فرماندهان سپاه ( یعنی ماشین کشتار هر دوره بوده اند و هستند ) و وزیران ، شاعران را صله می دادند و یا قول می دادند که هم وزن کتاب شاعر به او طلا یا نقره بدهند ! ؟ .
اگر نیک بنگریم همه ادبیات و متون ما در حال جمع آوری نیرو برای سپاه حاکم هستند ، نیرویی که برود کشته شود .
برود روی مین ! .
بدون این که در چگونگی توزیع قدرت و ثروت دخالتی یا حتی اندشه ای کند کشته شود و از زمین بازی بالا برود .
بدون دستمزد و مزایا ، بدون از کار افتادگی ، بدون تامین زندگانی ، بدون ...
کشته شود و برود و بعد :
... فرماندهان ، شاعران ، ادیبان ، سر داران ! ، سرمایه داران ، واعظان ، مداحان ، روحانیون ، علما ! ، و تاجران و بازاریان و دیگر اقشار زبر دست بنشینند و بر سرزمینی که "آرش" فراهم آورده است حکم برانند و قدرت را بین خود تقسیم کنند .
مهم ترین علت قدرت یافتن روحانیون در این دوره (چهار دهه گذشته ) این بود که آن ها نشان دادند آرش ها را بهتر ، بیش تر و رایگان تر از دیگران بسیج می کنند .
هنوز گروه دیگری چنین توانایی را از خود نشان نداده و گرنه قدرت را در دست گرفته بودند .
مذهبی ها : آخرین کسانی بودند که چنین توانایی داشتند و در کشور های جهان سوم هنوز سخن شان میان بی چیزان و زیر دستانِ این جوامع خریدار داشت .
بنابراین سرویس های جاسوسی جهانی ، روس ها ، آمریکایی ها ، انگلیسی ها ، بازرگانان فربه شده ایرانی ، دیوان سالاران مغول وار و بازماندگان مغولان تاریخ این دیار ، بیشترین بهره برداری را از این به گفته خودشان "سرمایه" نمودند .
خوشبختانه امروزه دیگر چنین رخدادی ، دستِ کم در کشور خود ما ، روی دادنی نیست .
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر