۱۳۹۴ شهریور ۲۹, یکشنبه

واقعیت داستان چیست ؟

"کودکانم
او نیز بسیار احمق بود ! 
هزاران سال پس از او هنوز مغولان یا مغول واران بر ما حکم می رانند ! . 
....
پیش از آن که تیر را پرتاب کند بایستی قانون اساسی جدید و نقشه تقسیم قدرت پس از خود را مطالبه و مطالعه می کرد . 
دیگر چنان حماقت هایی تکرار ناشدنی است . 
بی دلیل نبوده که شاهان که در واقع فرماندهان سپاه ( یعنی ماشین کشتار هر دوره بوده اند و هستند ) و وزیران ، شاعران را صله می دادند و یا قول می دادند که هم وزن کتاب شاعر به او طلا یا نقره بدهند ! ؟ . 
اگر نیک بنگریم همه ادبیات و متون ما در حال جمع آوری نیرو برای سپاه حاکم هستند ، نیرویی که برود کشته شود . 
برود روی  مین ! . 
بدون این که در چگونگی توزیع قدرت و ثروت دخالتی یا حتی اندشه ای  کند  کشته شود و از زمین بازی بالا برود .
بدون دستمزد و مزایا ، بدون از کار افتادگی ، بدون تامین زندگانی ، بدون ... 
کشته شود و برود و بعد : 
... فرماندهان ،  شاعران ،  ادیبان ، سر داران ! ، سرمایه داران ، واعظان ، مداحان ، روحانیون ، علما ! ، و تاجران و بازاریان و دیگر اقشار زبر دست بنشینند و بر سرزمینی که "آرش" فراهم آورده است حکم  برانند و قدرت را بین خود تقسیم کنند .
مهم ترین علت قدرت یافتن روحانیون در این دوره (چهار دهه گذشته ) این بود که آن ها نشان دادند آرش ها را بهتر ، بیش تر و رایگان تر از دیگران بسیج می کنند .
هنوز گروه دیگری چنین توانایی را از خود نشان نداده و گرنه قدرت را در دست گرفته بودند . 
مذهبی ها : آخرین کسانی بودند که چنین توانایی داشتند و در کشور های جهان سوم هنوز سخن شان میان بی چیزان و زیر دستانِ این جوامع خریدار داشت . 
بنابراین سرویس های جاسوسی جهانی ، روس ها ، آمریکایی ها ، انگلیسی ها ، بازرگانان فربه شده ایرانی ، دیوان سالاران مغول وار و بازماندگان مغولان تاریخ این دیار ، بیشترین بهره برداری  را از این به گفته خودشان "سرمایه"  نمودند . 
خوشبختانه امروزه دیگر چنین رخدادی ، دستِ کم در کشور خود ما ، روی دادنی نیست . 
 ... 

هیچ نظری موجود نیست: