سفسطه ای که به صورت عمومی در تمام آثار منسوب به مولوی و سایر کسانی که به "عرفا" یا "حکما" اشتهار دارند همراه می باشد یا توسط کسانی که با استفاده از این امثال و حکم ، باور های خویش یا خویشتنِ خویش را می خواهند به دیگران بقبولانند به کار گرفته می شود ، این است که از شرایط خیالی و غیر قابل تکرار نتیجه ای برای جهان و شرایط واقعی استخراج می کنند .
مانند این که در داستان موسی و شبان :
موسی با خدا گفتگو و رابطه داشته و از آن طرف پرده ( علی الظاهر ) با خبر بوده است ، لیکن شبان ( و سایر مردمان روی زمین که در این صفت با شبان مشترک می باشند ) نه با خداوند هم سخن گردیده و نه به وی وحی شده یا می شود .
همچنین :
در داستان فیل در خانه تاریک ( بخش ۴۹ - اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل )
مولوی خود از پیل بودن پیل ( موجودی در تاریکی ) خبر دارد لیکن سایر مردم از ماهیت وی بی خبر هستند و در زندگی واقعی نیز هیچ یک از مردم از واقعیت پشت پرده با خبر نیستند و صرفا ظنی در مورد عاقبت کار دارند .
مانند این که در داستان موسی و شبان :
موسی با خدا گفتگو و رابطه داشته و از آن طرف پرده ( علی الظاهر ) با خبر بوده است ، لیکن شبان ( و سایر مردمان روی زمین که در این صفت با شبان مشترک می باشند ) نه با خداوند هم سخن گردیده و نه به وی وحی شده یا می شود .
همچنین :
در داستان فیل در خانه تاریک ( بخش ۴۹ - اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل )
مولوی خود از پیل بودن پیل ( موجودی در تاریکی ) خبر دارد لیکن سایر مردم از ماهیت وی بی خبر هستند و در زندگی واقعی نیز هیچ یک از مردم از واقعیت پشت پرده با خبر نیستند و صرفا ظنی در مورد عاقبت کار دارند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر