۱۳۹۴ مهر ۲۳, پنجشنبه

راهکار فقهی ملانصرالدین



آورده اند  سی سال بود تا ملا ، همی ،  بر سر هر سفره بنشستی و سبیل چرب می نمودی ، تا این که به استادی رسید و صاحب رساله و مرید و مکنت شد .
پَس ، زوجه را فرمودی :   ای عیال ! ، باری ، من سال هاست که در "پیک نیک"  و میهمانی و گلگشت و صحرا ، به اندک یا بی تعارفی ! ، بر سر سفره این قوم بنشسته ،  تناول ها فرموده ام ، حال می باید باز پس دادن ! .
زَنِ ملا ، شوی را گفت :  ای ملا ،  اگر قرار باشد هر آن چه در این چاه ویل ( چاهی که ته ندارد ، کنایه از شکم ملا ! ) ریخته ای بازپس دهی ما نتوانیم که به طرفه العینی مستطیع شده ، حاجی شویم  ، و قس علیهذا !   ... .
ملا پرسید  :  چه حیلتی می‌بایست راست کردن ؟
زوجه  گفت : من این قوز تو بردارم  ( یعنی بی تدبیری تو را چاره کنم ) .
پس زوجه آشنایان را گفت : هان ! ، بدانید و آگاه باشید !  :   " حساب ، حساب ، کاکا ، برادر " ! .
بزرگان گفته اند [ روایت داریم ! ] :  "حساب به دینار بخشش به خروار" !
"هر کس به پیک نیک اندر شود بایست که پیک ( سهم ، خرج ) خود باز پرداخت نماید ، زیرا از اسم اش پیداست : پیک نیک = یعنی پیکِ خود نیک بپردازید ! . "
این زمان که من این داستان با تو می گویم ، پنجاه  سال است که ملا با اهل و عیال هر  هفته به پیک نیک شوند بی ملالی و بی سَرخَری  و آن حیلت [فقهی] کارگر افتاده است . تمه .

هیچ نظری موجود نیست: