۱۳۹۴ آذر ۲۴, سه‌شنبه

مصادیق و نشانه های امتناع تفکر در متون ، ادبیات و فرهنگ ما

ادبیات :

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم   ،  لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست        کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی


قافیه اندیشم ودلدار من گویدم مندیش جز دیدار من .
هله خاموش ( خاموش ، اندیشه نکن )  که شمس الحق تبریز از این می همگان را بچشاند ، بچشاند ، بچشاند .
چون عهده نمی شود کسی فردا را  ،  حالی خوش دار این دل پر سودا را  ( فکر فردا را نکن ، برای فردا برنامه ریزی نکن )
رند عالم‌سوز را با مصلحت‌بینی چه کار؟
کار ملک است آن چه تدبیر و تأمل بایدش

تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافری است                 راهرو گر صد هنر دارد  ،  توکل بایدش
مندیشم جز دیدار تو !  ( مولوی )‌
....
... تقریبا بی انتهاست ...

هیچ نظری موجود نیست: