ادبیات :
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم ، لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی !
قافیه اندیشم ودلدار من گویدم مندیش جز دیدار من .
هله خاموش ( خاموش ، اندیشه نکن ) که شمس الحق تبریز از این می همگان را بچشاند ، بچشاند ، بچشاند .
چون عهده نمی شود کسی فردا را ، حالی خوش دار این دل پر سودا را ( فکر فردا را نکن ، برای فردا برنامه ریزی نکن )
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافری است راهرو گر صد هنر دارد ، توکل بایدش
مندیشم جز دیدار تو ! ( مولوی )
....
... تقریبا بی انتهاست ...
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم ، لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی !
فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی
قافیه اندیشم ودلدار من گویدم مندیش جز دیدار من .
هله خاموش ( خاموش ، اندیشه نکن ) که شمس الحق تبریز از این می همگان را بچشاند ، بچشاند ، بچشاند .
چون عهده نمی شود کسی فردا را ، حالی خوش دار این دل پر سودا را ( فکر فردا را نکن ، برای فردا برنامه ریزی نکن )
رند عالمسوز را با مصلحتبینی چه کار؟ | کار ملک است آن چه تدبیر و تأمل بایدش |
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافری است راهرو گر صد هنر دارد ، توکل بایدش
مندیشم جز دیدار تو ! ( مولوی )
....
... تقریبا بی انتهاست ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر