۱۳۹۴ دی ۲۴, پنجشنبه

ضمانت اجرایی نظارت بر "ولی فقیه" در تفکر بنیانگزار آن ؟

سازوکار و ضمانت اجرایی نظارت بر فقیه در نظریه ولایت فقیه  چگونه است ؟
امر نظارت بر ولی فقیه چگونه صورت می پذیرد ؟ 
البته منظور نظارت واقعی و نه نظارت اسمی است . 
یعنی نظارتی که جنبه الزام داشته باشد و خود ولی فقیه ( که به فرض دچار استبداد و تفرعن شده است ) نتواند با اهرم هایی که در اختیار دارد مانع از احقاق حق مردم گردد . 
با توجه به سخنان بنیانگزار ساختار حکومتی ای که در راس آن ولی فقیه قرار دارد شاید بتوانیم علت به بن بست خوردن جامعه مان  در این مسیر را دریابیم : 
خدای تبارک و تعالی می‏ فرماید که اگر چنانچه یک تخلفی بکنی ، یک چیزی را به من نسبت‏ بدهی ، تو را اخذ می‏ کنم ، و تینت را قطع می‏ کنم . اسلام دیکتاتوری ندارد . اسلام همه‏ اش روی قوانین است و آن کسانی که پاسدار اسلامند اگر بخواهند دیکتاتوری کنند. از پاسداری ساقط می‏ شوند به حسب حکم اسلام . (صحیفه نور - جلد 10- صفحه 175و174- 18/8/58.)

این حرف‏هایی که می‏ زنند که خیر، اگر چنانچه ولایت فقیه درست‏ بشود دیکتاتوری می‏شود، از باب اینکه اینها ولایت فقیه را نمی‏ فهمند چیست - اگر ولایت - ولایت فقیه نباید بشود ، برای اینکه باید به حکومت ملت‏ باشد [ حق حاکمیت ملی ] ، اینها ولایت فقیه را اطلاع از آن ندارند . مسائل این حرف‏ ها نیست ، ولایت فقیه می‏ خواهد جلوی دیکتاتوری را بگیرد ، نه اینکه می‏ خواهد دیکتاتوری بکند ، اینها از این می‏ ترسند که مبادا جلو گرفته بشود ، جلو دزدی‏ها را می‏خواهد بگیرد . اگر رئیس جمهور باید با تصویب فقیه باشد ، با تصویب یک نفری که اسلام را بداند چیست ، درد برای اسلام داشته باشد ، اگر درست‏ بشود نمی‏ گذارد این رئیس جمهور یک کار خطا بکند ، اینها این را نمی‏ خواهند. اینها اگر یک رئیس جمهور غربی باشد همه اختیارات دستش بدهند هیچ مضایقه‏ ای ندارند و اشکالی نمی‏ کنند، اما اگر یک فقیهی که یک عمری را برای اسلام خدمت کرده ، علاقه به اسلام دارد ، با آن شرایطی که اسلام قرار داده است که نمی‏ تواند یک کلمه تخلف بکند . اسلام دین قانون است ، قانون ، پیغمبر هم خلاف نمی‏ توانست‏ بکند ، نمی‏ کردند ، البته نمی‏ توانستند بکنند . خدا به پیغمبر می‏گوید که اگر یک حرف خلاف بزنی رگ و تینت قطع می‏کنم . حکم قانون است ، غیر از قانون الهی کسی حکومت ندارد ، برای هیچ کس حکومت نیست ، نه فقیه و نه غیر فقیه ، همه تحت قانون عمل می‏ کنند ، مجری قانون هستند همه ، هم فقیه و هم غیر فقیه همه مجری قانون اند . فقیه ناظر بر این است که اینها اجرای قانون بکنند ، خلاف نکنند ، نه اینکه می‏ خواهد خودش یک حکومتی بکند ، می‏ خواهد نگذارد این حکومت‏ هائی که اگر چند روز بر آنها بگذرد برمی‏ گردند به طاغوتی و دیکتاتوری ، می‏ خواهد نگذارد بشود ، زحمت‏ برای اسلام کشیده شود . خون‏ های جوان‏ های شما در راه اسلام رفت ، حالا ما دوباره بگذاریم که اساسی که اسلام می‏ خواهد درست‏ بکند و زمان امیر المؤمنین بوده و زمان رسول الله - صلی الله علیه و آله - بوده ، بگذاریم اینها را برای خاطر چهار تا آدمی که دور هم جمع می‏ شوند و پاهای شان را روی هم می‏ اندازند - عرض می‏کنم - چائی و قهوه می‏ خورند و قلمفرسائی می‏کنند ، مگر ما می‏ توانیم اینها را بزنیم ، مگر ما می‏ توانیم ؟  قدرت جائر است‏ برای کسی ، برای یک مسلمان که تمام این خون‏هائی که ریخته شده هدر بدهد و اسلام را بگذاریم کنار و چیزهائی هم که ولایت فقیه 
«یک همچو ولایت فقیهی نداریم‏» 
خوب شما نمی‏ دانید ، شما فقیه را اطلاع بر آن ندارید 
که می‏ گویند ولایت فقیه نداریم . 
 ولایت فقیه از روز اول تا حالا بوده ، زمان رسول الله تا حالا بوده .
 این حرف‏ها چه است که می‏ زنند اینها همه این اشخاص غیر مطلع بر فقه . (صحیفه نور - جلد 10- صفحه 53- 3/8/58.)
...

شما از ولایت فقیه نترسید، فقیه نمی‏ خواهد به مردم زورگوئی کند. اگر یک فقیهی بخواهد زورگوئی کند، این فقیه دیگر ولایت ندارد. اسلام است، در اسلام قانون حکومت می‏کند. پیغمبر اکرم هم تابع قانون بود، تابع قانون الهی، نمی‏ توانست تخلف بکند. خدای تبارک و تعالی می‏فرماید که اگر چنانچه یک چیزی بر خلاف آن چیزی که من می‏گویم تو بگوئی من ترا اخذ می‏کنم وتینت را قطع می‏کنم، به پیغمبر می‏فرماید. اگر پیغمبر یک شخص دیکتاتور بود و یک شخصی بود که از او می‏ ترسیدند که مبادا یک وقت همه قدرت‏ها که دست او آمد دیکتاتوری بکند، اگر او شخص دیکتاتور بود، آن وقت فقیه هم می‏تواند [ دیکتاتور ] باشد. اگر امیر المؤمنین سلام الله علیه یک آدم دیکتاتوری بود، آنوقت فقیه هم می‏تواند دیکتاتور باشد، دیکتاتوری در کار نیست، می‏خواهیم جلوی دیکتاتور را بگیریم. 
( صحیفه نور - جلد 10- صفحه 29-   30/7/58  ) .
...

هیچ نظری موجود نیست: