سازوکار و ضمانت اجرایی نظارت بر فقیه در نظریه ولایت فقیه چگونه است ؟
امر نظارت بر ولی فقیه چگونه صورت می پذیرد ؟
البته منظور نظارت واقعی و نه نظارت اسمی است .
یعنی نظارتی که جنبه الزام داشته باشد و خود ولی فقیه ( که به فرض دچار استبداد و تفرعن شده است ) نتواند با اهرم هایی که در اختیار دارد مانع از احقاق حق مردم گردد .
با توجه به سخنان بنیانگزار ساختار حکومتی ای که در راس آن ولی فقیه قرار دارد شاید بتوانیم علت به بن بست خوردن جامعه مان در این مسیر را دریابیم :
خدای تبارک و تعالی می فرماید که اگر چنانچه یک تخلفی بکنی ، یک چیزی را به
من نسبت بدهی ، تو را اخذ می کنم ، و تینت را قطع می کنم . اسلام دیکتاتوری
ندارد . اسلام همه اش روی قوانین است و آن کسانی که پاسدار اسلامند اگر
بخواهند دیکتاتوری کنند. از پاسداری ساقط می شوند به حسب حکم اسلام . (صحیفه نور - جلد 10- صفحه 175و174- 18/8/58.)
این حرفهایی که می زنند که خیر، اگر چنانچه ولایت فقیه درست بشود
دیکتاتوری میشود، از باب اینکه اینها ولایت فقیه را نمی فهمند چیست - اگر
ولایت - ولایت فقیه نباید بشود ، برای اینکه باید به حکومت ملت باشد [ حق حاکمیت ملی ] ، اینها
ولایت فقیه را اطلاع از آن ندارند . مسائل این حرف ها نیست ، ولایت فقیه
می خواهد جلوی دیکتاتوری را بگیرد ، نه اینکه می خواهد دیکتاتوری بکند ،
اینها از این می ترسند که مبادا جلو گرفته بشود ، جلو دزدیها را میخواهد
بگیرد . اگر رئیس جمهور باید با تصویب فقیه باشد ، با تصویب یک نفری که اسلام
را بداند چیست ، درد برای اسلام داشته باشد ، اگر درست بشود نمی گذارد این
رئیس جمهور یک کار خطا بکند ، اینها این را نمی خواهند. اینها اگر یک رئیس
جمهور غربی باشد همه اختیارات دستش بدهند هیچ مضایقه ای ندارند و اشکالی
نمی کنند، اما اگر یک فقیهی که یک عمری را برای اسلام خدمت کرده ، علاقه به
اسلام دارد ، با آن شرایطی که اسلام قرار داده است که نمی تواند یک کلمه
تخلف بکند . اسلام دین قانون است ، قانون ، پیغمبر هم خلاف نمی توانست بکند ،
نمی کردند ، البته نمی توانستند بکنند . خدا به پیغمبر میگوید که اگر یک حرف
خلاف بزنی رگ و تینت قطع میکنم . حکم قانون است ، غیر از قانون الهی کسی
حکومت ندارد ، برای هیچ کس حکومت نیست ، نه فقیه و نه غیر فقیه ، همه تحت
قانون عمل می کنند ، مجری قانون هستند همه ، هم فقیه و هم غیر فقیه همه مجری
قانون اند . فقیه ناظر بر این است که اینها اجرای قانون بکنند ، خلاف نکنند ، نه
اینکه می خواهد خودش یک حکومتی بکند ، می خواهد نگذارد این حکومت هائی که
اگر چند روز بر آنها بگذرد برمی گردند به طاغوتی و دیکتاتوری ، می خواهد
نگذارد بشود ، زحمت برای اسلام کشیده شود . خون های جوان های شما در راه
اسلام رفت ، حالا ما دوباره بگذاریم که اساسی که اسلام می خواهد درست بکند و
زمان امیر المؤمنین بوده و زمان رسول الله - صلی الله علیه و آله - بوده ،
بگذاریم اینها را برای خاطر چهار تا آدمی که دور هم جمع می شوند و پاهای شان
را روی هم می اندازند - عرض میکنم - چائی و قهوه می خورند و قلمفرسائی
میکنند ، مگر ما می توانیم اینها را بزنیم ، مگر ما می توانیم ؟ قدرت جائر
است برای کسی ، برای یک مسلمان که تمام این خونهائی که ریخته شده هدر بدهد و
اسلام را بگذاریم کنار و چیزهائی هم که ولایت فقیه
«یک همچو ولایت فقیهی
نداریم»
خوب شما نمی دانید ، شما فقیه را اطلاع بر آن ندارید
که می گویند
ولایت فقیه نداریم .
ولایت فقیه از روز اول تا حالا بوده ، زمان رسول الله تا
حالا بوده .
این حرفها چه است که می زنند اینها همه این اشخاص غیر مطلع بر
فقه . (صحیفه نور - جلد 10- صفحه 53- 3/8/58.)
...
شما از ولایت فقیه نترسید، فقیه نمی خواهد به مردم زورگوئی کند. اگر یک فقیهی بخواهد زورگوئی کند، این فقیه دیگر ولایت ندارد. اسلام است، در اسلام قانون حکومت میکند. پیغمبر اکرم هم تابع قانون بود، تابع قانون الهی، نمی توانست تخلف بکند. خدای تبارک و تعالی میفرماید که اگر چنانچه یک چیزی بر خلاف آن چیزی که من میگویم تو بگوئی من ترا اخذ میکنم وتینت را قطع میکنم، به پیغمبر میفرماید. اگر پیغمبر یک شخص دیکتاتور بود و یک شخصی بود که از او می ترسیدند که مبادا یک وقت همه قدرتها که دست او آمد دیکتاتوری بکند، اگر او شخص دیکتاتور بود، آن وقت فقیه هم میتواند [ دیکتاتور ] باشد. اگر امیر المؤمنین سلام الله علیه یک آدم دیکتاتوری بود، آنوقت فقیه هم میتواند دیکتاتور باشد، دیکتاتوری در کار نیست، میخواهیم جلوی دیکتاتور را بگیریم.
( صحیفه نور - جلد 10- صفحه 29- 30/7/58 ) .
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر