بسوزند چوب درختان بی بر . ، . سزا ، خود همین است مر بی بری را (ناصر خسرو ) .
چوب درختان بی بر ( بی میوه ، بی ثمر ) ، درختانی که میوه نمی دهند را مردم به عنوان سوخت استفاده می کنند .
چرا ؟ . . . : آیا ، چون نیاز دارند ؟
... خیر !
چون سزا و مکافات بدون میوه بودن (بی بری) همین است ! .
آیا در اکوسیستم ، در زیست بومی که این درخت زندگی می کند ، وظیفه میوه دادن به او محول گردیده ؟
خیر .
اما بشر برای توجیه تصرف خودش در طبیعت این جهان بینی را ابداع کرده است که :
درختی (موجودی) که میوه نمی دهد باید سوزانده شود .
برای چه کسی میوه نمی دهد ؟
برای مصرف آدمی زاده ! .
آیا در چرخه حیات و آمد و شد زندگی این درخت هیچ اثری ، هیچ ردی از این که بایستی مورد استفاده انسان قرار گیرد مشاهده می کنیم ؟
خیر .
چهارپایان نیز همین گونه : بایستی به مصرف سیری ناپذیر آدمی زاده برسند .
بدین خاطر چارپایان نیز در تفکر ابتدایی بشر ، در طبقه بندی حیات در پایین ترین درجات قرار داده شده اند (بل هم اضل) .
چرا ؟
برای دست یافتن به حق تصرف .
همین الگو را در رفتار قوای غالب با مردم مغلوب نیز می بینیم .
مردم مغلوب : گمراه ، بی دین ، کافر ، نجس ، مشرک ، منافق ، پیمان شکن ، ... قلمداد شده اند .
برای چه ؟
برای این که حق تصرف بی چون و چرا در احوال آن ها برای "غالب" محفوظ باشد .
در دوران خود ما ، مردم :
گمراه ، خلافکار ، نادان ، مهجور ، نابالغ ، ناتوان از انتخاب بین خوب و بد ! ، ... قلمداد می گردند .
برای چه ؟
بدین خاطر که حق تصرف در احوال آن ها ( ولایت ، سلطنت ، حاکمیت ) برای کسانی که با خدعه و زور و تزویر بر آن ها حاکم شده اند ، بنیان نهاده شود .
حتی بالاتر از این ها : به تایید (رای) خودشان نیز برسد ! .
در چنین سیستم فکری معنویات (فرهنگ ، ادبیات ، دین ، مذهب ، ...) نیز در خدمت به بردگی گرفتن انسان ها و بهره برداری بی چون و چرا از آن ها در می آید .
آرش ها ، رستم ها ، رزمنده ها ، بسیجی ها ، داعش ها ، طالبان ، پاسداران ، شبیحه ها ، مخلص ها ، ... ساخته می شوند تا بکشند و کشته شوند .
برای چه ؟
برای این که زورمندان بدون پرداخت هزینه و سهمی با کاربرد روش حذفی به مطامع و خواسته های خود برسند .
این جا به یاد آن جمله معروف شریعتی می افتیم :
اگر می توانی بمیران ، و اگر نمی توانی بمیر ! .
چوب درختان بی بر ( بی میوه ، بی ثمر ) ، درختانی که میوه نمی دهند را مردم به عنوان سوخت استفاده می کنند .
چرا ؟ . . . : آیا ، چون نیاز دارند ؟
... خیر !
چون سزا و مکافات بدون میوه بودن (بی بری) همین است ! .
آیا در اکوسیستم ، در زیست بومی که این درخت زندگی می کند ، وظیفه میوه دادن به او محول گردیده ؟
خیر .
اما بشر برای توجیه تصرف خودش در طبیعت این جهان بینی را ابداع کرده است که :
درختی (موجودی) که میوه نمی دهد باید سوزانده شود .
برای چه کسی میوه نمی دهد ؟
برای مصرف آدمی زاده ! .
آیا در چرخه حیات و آمد و شد زندگی این درخت هیچ اثری ، هیچ ردی از این که بایستی مورد استفاده انسان قرار گیرد مشاهده می کنیم ؟
خیر .
چهارپایان نیز همین گونه : بایستی به مصرف سیری ناپذیر آدمی زاده برسند .
بدین خاطر چارپایان نیز در تفکر ابتدایی بشر ، در طبقه بندی حیات در پایین ترین درجات قرار داده شده اند (بل هم اضل) .
چرا ؟
برای دست یافتن به حق تصرف .
همین الگو را در رفتار قوای غالب با مردم مغلوب نیز می بینیم .
مردم مغلوب : گمراه ، بی دین ، کافر ، نجس ، مشرک ، منافق ، پیمان شکن ، ... قلمداد شده اند .
برای چه ؟
برای این که حق تصرف بی چون و چرا در احوال آن ها برای "غالب" محفوظ باشد .
در دوران خود ما ، مردم :
گمراه ، خلافکار ، نادان ، مهجور ، نابالغ ، ناتوان از انتخاب بین خوب و بد ! ، ... قلمداد می گردند .
برای چه ؟
بدین خاطر که حق تصرف در احوال آن ها ( ولایت ، سلطنت ، حاکمیت ) برای کسانی که با خدعه و زور و تزویر بر آن ها حاکم شده اند ، بنیان نهاده شود .
حتی بالاتر از این ها : به تایید (رای) خودشان نیز برسد ! .
در چنین سیستم فکری معنویات (فرهنگ ، ادبیات ، دین ، مذهب ، ...) نیز در خدمت به بردگی گرفتن انسان ها و بهره برداری بی چون و چرا از آن ها در می آید .
آرش ها ، رستم ها ، رزمنده ها ، بسیجی ها ، داعش ها ، طالبان ، پاسداران ، شبیحه ها ، مخلص ها ، ... ساخته می شوند تا بکشند و کشته شوند .
برای چه ؟
برای این که زورمندان بدون پرداخت هزینه و سهمی با کاربرد روش حذفی به مطامع و خواسته های خود برسند .
این جا به یاد آن جمله معروف شریعتی می افتیم :
اگر می توانی بمیران ، و اگر نمی توانی بمیر ! .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر