مطالعاتی مانند پژوهش موضوع این پست راه را برای بررسی و تحلیل شرایط ناهنجار استفاده ابزاری از عواطف مردم توسط مردم فریبان در جامعه مان هموار می سازد .
انسان ها برای کنترل و در اختیار گرفتن عواطف و احساسات شان به شیوه های آگاهانه و ناخودآگاه فراوانی متوسل می شوند .
آگاهی از این شیوه ها امکان سوء استفاده از آن ها را نیز کاهش خواهد داد .
برخلاف تصور همگانی و برخلاف باور های پیشین در مشاهدات و اندازه گیری های موضوع این مطالعه : تماشای فیلم هایی که با نمایش شکست ها و بدبیاری های زندگی افراد باعث متاثر و گریان شدن بیننده می گردند ( و ما آن ها را به "فیلم هندی" می شناسیم ) نه تنها باعث افزایش شادی فرد نمی گردند بلکه صرفا :
بازگشت خلق و غمگینی فرد به سطح قبلی خودش ، در فرد توهم این که رهایی هیجانی پیدا کرده است و اصطلاحا "استخوان سبک نموده" را فراهم می آورد .
چنین می نُماید که اشک ریختن و عزاداری کردن نیز با چنین مکانیسم و سازوکاری ، با در اختیار گرفتن و بازی کردن با عواطف فرد در وی احساس بهبود و لذت زودگذر ایجاد نموده و وی را بدین تجربه ذهنی معتاد می سازد .
الگوی اعتیاد به "لذت پس از رنج" در جای جای رفتارهای شخصی و اجتماعی ما (ادبیات ، فرهنگ ، متون مقدس و ... ) نهادینه گردیده است .
مردم ما بجای درک شادی واقعی و طبیعی ، به تجربه شادی پس از تزریق اختیاری رنج و محنت معتاد گردیده اند ، و برخی کسب و کار خویش را بر این نهاده اند .
و این رفتار مجرمانه و غیر انسانی ، متاسفانه ، آزادانه ، و حتی در حمایت قانون هر روز و هر روز ادامه داشته و حتی با ردیف های بودجه کل کشور پشتیبانی می گردد ! ؟ .
ایجاد درد و رنج موهوم و غیر واقعی و سپس تزریق اندکی شادی یا بازگشت به سطح پیشین خُلق ، فاجعه ای است که آن چنان عادی و معمولی گردیده که در آداب و رسوم و آیین ها و مسلک و مرام ها نهادینه گردیده و انبوه معتادان آن در همه جای جامعه پراکنده و پُر شُمار می باشند .
انسان ها برای کنترل و در اختیار گرفتن عواطف و احساسات شان به شیوه های آگاهانه و ناخودآگاه فراوانی متوسل می شوند .
آگاهی از این شیوه ها امکان سوء استفاده از آن ها را نیز کاهش خواهد داد .
برخلاف تصور همگانی و برخلاف باور های پیشین در مشاهدات و اندازه گیری های موضوع این مطالعه : تماشای فیلم هایی که با نمایش شکست ها و بدبیاری های زندگی افراد باعث متاثر و گریان شدن بیننده می گردند ( و ما آن ها را به "فیلم هندی" می شناسیم ) نه تنها باعث افزایش شادی فرد نمی گردند بلکه صرفا :
بازگشت خلق و غمگینی فرد به سطح قبلی خودش ، در فرد توهم این که رهایی هیجانی پیدا کرده است و اصطلاحا "استخوان سبک نموده" را فراهم می آورد .
چنین می نُماید که اشک ریختن و عزاداری کردن نیز با چنین مکانیسم و سازوکاری ، با در اختیار گرفتن و بازی کردن با عواطف فرد در وی احساس بهبود و لذت زودگذر ایجاد نموده و وی را بدین تجربه ذهنی معتاد می سازد .
الگوی اعتیاد به "لذت پس از رنج" در جای جای رفتارهای شخصی و اجتماعی ما (ادبیات ، فرهنگ ، متون مقدس و ... ) نهادینه گردیده است .
مردم ما بجای درک شادی واقعی و طبیعی ، به تجربه شادی پس از تزریق اختیاری رنج و محنت معتاد گردیده اند ، و برخی کسب و کار خویش را بر این نهاده اند .
و این رفتار مجرمانه و غیر انسانی ، متاسفانه ، آزادانه ، و حتی در حمایت قانون هر روز و هر روز ادامه داشته و حتی با ردیف های بودجه کل کشور پشتیبانی می گردد ! ؟ .
ایجاد درد و رنج موهوم و غیر واقعی و سپس تزریق اندکی شادی یا بازگشت به سطح پیشین خُلق ، فاجعه ای است که آن چنان عادی و معمولی گردیده که در آداب و رسوم و آیین ها و مسلک و مرام ها نهادینه گردیده و انبوه معتادان آن در همه جای جامعه پراکنده و پُر شُمار می باشند .
۲ نظر:
مانند همیشه ظریف و پرده بردار.
مانند همیشه ظریف و پرده بردار.
ارسال یک نظر