مجزا و مستقل دانستن روح و در پی آن ذهن از بدن , آسیب های روانی - رفتاری و کاستی های بسیاری در زمینه آموزش و پرورش تا کنون داشته است .
اگر کسی دست اش توانایی حمل بار نداشته باشد , در پی توانمند کردن آن به ورزش و تمرین روی می آورد , اما در مورد ناتوانی یا کم توانی های ذهنی چنین نیست ,
انگار که دارای خمیره و سرشتی از پیش تعیین شده باشد ,
بجای آن فرد سعی می کند این ناتوانی ها را از دیگران پنهان سازد , از آن ها شرم دارد , زیرا بر این باور است که خمیر این قسمت از وجودش در جای دیگری سرشته شده است یا از جایی که در اختیار وی نیست هدایت و کنترل می شود .
مرغ باغ ملکوت ام نیم از عالم خاک , چند روزی قفسی ساخته اند از بدن ام ! (منسوب به مولوی ) .
جان که از عالم علوی است یقین می دانم , رخت خود باز بر آنم که همان جا فکنم .
قل الروح من امر ربی .
نیم او ز فرشته , نیمی اش ز خر ! ( مولوی ) .
...
امروزه , دیگر , در پرتو یافته های روانشناختی و علوم انسانی , می دانیم که :
چندان تفاوتی بین انسان خوب با بد وجود ندارد ! : انسان خوب انسانی است که فرصت دریافت ارزش های حاکم بر جوامع انسانی را داشته و محیط زیست اش او را به پشت پا زدن به این هنجارها برنیانگیخته است , و انسان بد , برعکس .
تفاوت چندانی بین "آنان که می دانند" و "آنان که نمی دانند" , وجود ندارد : "آنان که می دانند" فرصت دریافت داشته اند و "آنان که نمی دانند" , این فرصت را نداشته اند .
بنابراین بسیاری از برداشت و خوانش های پیشین از رفتار و انگیزش ها و تمایلات و خواست های درونی انسان , اعتبار خودش را از دست داده است .
در زمینه زیستی و زیست شناختی نیز بسیاری از مفاهیمی که در علوم و متون منسوخ و ابتدایی پیشین بدیهی و مسلم شناخته می شد , نیز , با توسعه دانش بشری منسوخ گردیده و دیگر به عنوان مثال حتی متولیان دینی نیز برای درمان زخم معده نزد دعا نویسان نمی روند .
اما در زمینه اختلالات روحی رفتاری و نیز آموزش و پرورش و به ویژه دریافت توانایی های ذهنی - شناختی - تحلیلی - محاسباتی , هنوز به مقدار فراوانی توهم ناشی از تاثیر فرهنگی این باورها ( حتی نزد ناباوران ) پیشرفت را با کندی مواجه نموده است .
...
ای رفته بچوگان قضا همچو گُو , چپ می خور و راست می رو و هیچ مگو
كانكس كه تورا فكنده اندر تك و پو , او داند و او داند و او داند او (منسوب به ؟؟؟ ) .
...
۱ نظر:
قابل احسین اسا. به کوشش خود ادامه دهید. کامکار
ارسال یک نظر