۱۳۹۵ مهر ۲۵, یکشنبه

درد ما را نیست درمان , الغیاث !


ظاهرا  ناهنجاری رفتاری و اختلال شخصیت "حق بجانبی" (گونه کاربرد مفاهیم دینی در روابط اجتماعی) نه تنها سرزمین و مردمان ما را  دچار ساخته بلکه همه گیر شناسی این اختلال ما را تا آمریکا و یا حتی همین بغل گوش مان کشور دوست و برادر افغانستان خواهد رساند . 
همه نوشته زیر (با اندازه ریزتر) , بی کم و کاست , از یکی از سایت های اجتماعی برگرفته شده است : 
 
بسم الله الرحمن الرحیم
اشرف غنی محرم امسال یزید می شود.
البته فرصت اندک دارد که یزید نشود.
جناب معاویه بعنوان رجال اول امت اسلامی دورانش وحاکم مقتدر آن روزگار وقتی که از دنیا رفت، عظمت های فراوانی برای امت اسلامی و فرزندش یزید برجای گذاشت.
الف - همه سرزمین های وسیع اسلامی را در آرامش تحت فرماندهی یزید قرار داد.
ب - همه رجال برجسته امت را بجز اندکی آماده بیعت و اطاعت یزید نموده و در رابطه با چند فرد محدود ازجمله امام حسین ع توصیه های لازم را به یزید نموده بود.
ج - قدرت نظامی و جنگی بسیار قوی را در سطح جهان آن روز تحت فرماندهی یزید قرار داد.
د - به لحاظ اقتصادی ثروت هنگفت و دارایی های فراوانی را نیز پیرامون خانواده اش در اختیار یزید گرد آورده و در اختیار یزید گذاشت.
ر - تهدید های خارجی به خصوص در آخر دو دهه حاکمیت معاویه در سطح جهان به معنی واقعی آن به صفر رسیده بود.
یزید با این همه امکانات باید حکومت آرام داشته باشد و به همین دلیل در کربلا برای کشتن 72 نفر سی هزار جنگجوی مجهز و دلیر را گرد آورد.
از جانب دیگر امام حسین ع تمام داراییش اول داعیه برحقش بود و دوم فرزند پیامبر بود .
البته باید سوال کرد که اگر امام حسین ع بعنوان فرزند پیامبر کربلا نمی آمد مثلا عبدالله عمر یا عبدالله زبیر (با داعیه اصلاح امت و امر به معروف و نهی از منکر) به کربلا می آمد آیا حق نبود؟

در کربلا هر دو طرف برای تمام انسانهای تاریخ بعد از خودشان نقش آفریدند و هر یک به عنصری از عناصر انسانی اجتماعی انسان تمرکز نمودند.
یزید در حادثه کربلا اقتدار و عظمتش را بر تسخیر عقل حسابگر و گرفتن برق از چشمان عقلای عالم و فکر سنجش گرایانه انسان به نمایش درآورد.
امام حسین ع وجدان انسانی انسان را و کنه فلسفه وجودی او را، و ژرفای ایمان درونی انسان را مخاطب خویش قرار داد.

1- یزید سی هزار و به روایتی یکصد و سی هزار جنگجوی تا بن دندان مسلح در کربلا گرد آورد.
1 - امام حسین با 70 نفر مرد جنگی و اهل بیتش به کربلا امد.
2 - لشکر یزید در گرمای کربلا آب را بر خیمه گاه امام حسین ع بست.
2 - امام حسین ع طفل شش ماهه اش را در میدان جنگ آورده و سوار بر اسب، کودک را بر دستانش بلند نموده خطاب کرد، ای لشکر شام در نظرشما اگر من گناه کارم این طفل نزد هیچ ملتی گناهکار نیست آبی بر لبانش برسانید که با تیر زیر گلویش را نشانه گرفتند.
3 - جنگ وقتی آغاز شد با افتادن هر یک از یاران امام حسین ع سی هزار نفر لشکر یزید هلهله می کرد وبا نعره الله اکبر با اسبهای مستشان شیحه می کشید و سی هزار نفر شمشیر های تازه سیقل داده شان را به سمت آسمان حرکت می دادند که برق شمشیر ها انعکاس نور خورشید را به رقص در آورده آسمان دشت را پاره می کرد.
3 - امام وقتی علی اکبر را به میدان روانه کرد گفت خداوندا ! گواه باش که شبیه ترین انسانها را خلقا و خلقا به پیامبر تو محمد مصطفی به میدان فرستادم
یا وقتی تیر سفیدی زیر گلوی علی اصغر شش ماهه را پاره کرد امام دستش را زیرگلوی علی اصغر قرار داد و خون طفل را کف دست جمع نموده به سوی آسمان انداخت که آسمان کربلا یا همان آسمان انسانیت به درازای تاریخ شاهد رفتار هر دو طرف متخاصم دشت کربلا باشد.
4 - فرمانده لشکر یزید چهار هزار نفر از دلیرانش را در مسیر راه خیمه گاه و نهر آب القمه گذاشته بود که نگذارند آب به خیمه گاه امام حسین برسد.
4 - روز عاشورا عباس برادر امام با یک یورش و نعره الله اکبر هرچهار هزار نفر را از راهش کنار زد اسبش را تا آنجا به داخل آب پیش راند که آب زیر شکم اسبش را گرفته بود. مشک آب را پر از آب کرد دو دستش را زیر آب برد و آب را بالا آور مقابل لبانش و آب را ننوشید و برگرداند به نهر القمه
تحلیلگران قدرت انسانی انسانها معتقدند که انداختن آب از مقابل لبانش به نهر و ننوشیدن آب قدرت انسانی عباس را هزاران برابر از کنار زدن چهار هزار نفر مجهز و مصلح مسیر آب نشان می دهد.
5 - ظهر لشکر یزید به نماز جماعت ایستادند.
5 - یاران امام حسین ع نیر نماز ظهر را به جماعت ادا نمودند.
6 - عصر عاشورا فرمانده لشکر یزید فرمان داد که بر اجساد شهدا، اسب چهار نعل بتازند.
6 - عصر عاشورا وقتی همه مردان خیمه گاه امام حسین ع به جز فرزند بیمارش شهید شدند زینب خواهر امام در میان اجساد شهدا آمد و کنار جسد امام حسین ع نشست و هر دو دستش را زیر کمر امام برد تا آنجا که می توانست بلند کرد و رو به آسمان نموده گفت خداوندا این قلیل قربانی را به کرمت قبول فرما.
7 - غروب روز عاشورا فرمانده لشکر یزید فرمان داد که خیمه گاه امام را در حالیکه زنان و طفلان داخلش بود آتش زنند.
7 - زینب وقتی دید لشکر یزید مشعل های آتش در دست به سوی خیمه گاه میتازند فریاد کرد که همه به سوی دشت و صحرا فرار کنید.
8 - یزید وقتی اسرای کربلا را به شام پای تخت خودش آورد جشن بزرگی بر پا کرد و سفرای ممالک دیگر جهان آن روز را هم دعوت کرده بود و در آن مجلس رو به اسیران کرد و با صدای بلند گفت، دیدید که خدا شما را ذلیل کرد.
8 - زینب به پا ایستاد و فریاد برآورد، ما هیچ چیزی به جز زیبایی ندیدیم.

فهم و درک داشته هایم به طور خلاصه از حادثه کربلا این ها بود.
میخواهم با همین نگاه به رویکرد رفتاری جنبش روشنایی و حکومت نگاه کنم.
جنبش روشنایی بصورت واضح و آشکارا یک مطالبه دارد گذر لین برق 500 کیلوولت از بامیان را رعایت عدالت از طرف حکومت فیمابین مردم افغانستان میدانند و در مقابل گذر همین لین برق را از سالنگ ظلم در حق مردم میدانند.
تظاهراتها و حادثه دو اسد دهمزنگ و رفتار سرسختانه حکومت تا حال سرآغاز رویکردی را نشان میدهد که به گونه ای کربلا را در آن می توان دید.
جنبش روشنایی از روز اول از زبان استاد محقق و استاد دانش بعد استاد خلیلی و بعد وکلای مردم تغیر مسیر لین برق را وجود دیدگاه فرق(تبعیض) از سوی حکومت دانستند و توده های آگاه مردم بر این داعیه (عدالتخواهی) باورمند شدند و دلایل ضعیف حکومت و سرسختی بر دلایلش و بی توجهی به مطالبات مردم و به تمسخر گرفتن این خواسته ها توسط عوامل پنجمش اوضاع را به سمت وقایع تراجدیک میان مردم و حکومت به پیش می برد.
مردم بعد از حادثه دو اسد انتظار داشت که حکومت برای دلجویی از خانواده های شهدا هم که شده کوتاه بیاید و بر خود بقبولاند که لین برق ارزش بیش از چهار صد شهید و زخمی نخبه گان مردم را ندارد.
معترضان احتمالی از مردمان دیگر هم با دیدن قتل عام دوم اسد وتکه پاره شدن هموطنان شان به تغییر مسیر لین (به احتمال زیاد )رضایت میدادند وصد افسوس که تا حال نشد.
جنبش روشنایی طرح تظاهرات 6 میزان را اعلام کرد.
تظاهرات 6 میزان با تظاهرات دوم اسد چند تفاوت اساسی داشت در تظاهرات دوم اسد هیچ انتظار فاجعه ی به این کشندگی را نداشتند ولی در تظاهرات 6 میزان همه برای شهادت گام بر خیابان میگذاشتند.
نسل کشی دوم اسد بیشتر به شهادت مسلم ابن عقیل در کوفه را میماند اما رفتار و حضور مردم بخصوص جوانان نشان میداهد که سیر تحولات آبستن حادثه بسیار بزرگتر از حادثه دهمزنگ است.
البته شناختی که از مردم خودم در چهل سال جهاد و مبارزه شان دارم پیش بینی شخصی ام این بود حداقل ده هزار نفر با نهایت خشم در این تظاهرات شرکت خواهد کرد و آمادگی هر نوع پیش آمد را برایشان در نظر گرفته به میدان خواهد آمد که با وساطت نمایندگی سازمان ملل به مذاکره رفتند.
آنچه بسیار روشن است این است که این مذاکره راه رفتن روی تیغه شمشیر است با اندک غفلت خدای ناخواسته چنان پارگی بین مردم و حکومت ایجاد کند که صد سال کسی ترمیم نتواند.
در صورتیکه حکومت با کمی نرمش و کوتاه امدن در برابر مردم خود همین چالش را به فرصت تبدیل نماید و برای سالهای سال نفرت مردم را به سوی محبت و دوستی و همبستگی هدایت نماید و آبی از آبی هم تکان نمی خورد و مردم هزاره به همراه حکومت به سوی معترضین احتمالی به عذر بروند و بگویند بامیان هم از همین وطن است، نهایتا چهار دالر از کمک های جهانی در مسیر بامیان بیشتر مصرف می شود.
اگر مذاکره شکست بخورد و جنبش روشنایی باز به تظاهرات برود هیچ کاری هم که نتواند ولی این عقده و نفرت در روح و روان بخش عظیم مردم این سرزمین ریشه دوانده و لانه خواهد ساخت و زایشگاه خشم و خشونت را در آینده های مردمان این سرزمین تخم ریزی خواهد کرد.
اگر این مذاکره شکست بخورد و هزاران جوان تحصیملکرده جنبش روشنایی به خیابان سرازیر شوند وخدا نا خواسته فاجعه دیگری روی بدهد هیچ معلوم نیست که تحولات بعد از آن را کسی کنترل بتواند.
البته از این مطلب حکومت نباید غافل باشد که امروز جوانان تحصیلکرده هزار برای یک مطالبه حق (عدالتخواهی) به خیابان آمده است فردای نه چندان دور همه جوانان این سرزمین به خیابان خواهد آمد.
کشور داری عصر جدید بر مشارکت حداکثری مردم آن کشور پایدار می گردد.
امروز بیش از صد هزار جوان در دانشگاه های این مملکت مشغول تحصیل اند و جونان تحصیلکرده هیچوقت حکومت مقتدر منطق ستیز ودلایل گریز را نمی پذیرد.
جوان تحصیلکرده چشم بسته مطیع نخواهد بود موثریت خود را در سرنوشت خویش به هیچ بهایی نخواهد داد فرق نمی کند این جوان هزاره باشد یا تاجیک و یا پشتون آنچه جوان تحصیلکرده را می سازد
درک و فهم و توان و علم و شعور او هست.
قدرتی که بعد از معاویه در اختیار یزید قرار گرفت کم نبود ولی نفرت ناشی از حادثه کربلا عمر حکومت او را بسیار کوتاه کرد و نه تنها سرانجام بدی را برای او رقم زد و در حالی که نفرت ابدی نسبت به رفتار خشن او تا ابد در ذهن و زبان و روح و روان بشریت به جای ماند، بلکه امت اسلامی را از داشتن حاکمیت با عظمت و مبتنی بر اخوت دینی برای قرنها محروم ساخت.
اشرف غنی می تواند مثل یزید عمل نکند. به مثل پدر مهربان با فرزندان این سر زمین با کردار عطوفانه به مهربانی رفتار نماید و هم نام نیکو و کردار شایسته از خود برجای بگذارد.
اشرف غنی می تواند با رفتار مهربانانه به جای کردار اقتدار گرایانه، یزید نشود و بجای پایه گذاری حکومتش بر عقل حسابگرایانه و تفکر اجبار پذیرانه به قلب مهربان و ایمان پاک و خردمندی مردمش اعتماد نماید.
اشرف غنی فرصت اندک دارد که یزید نشود و اگر رفتار اقتدارگرایانه را همچنان ادامه دهد، شکی نیست که اشرف غنی در محرم امسال یزید شود.
دعا میکنم خداوند لطف نموده قلبهای مردم و حکومت را به هم مهربان نماید تا هیچ کس یزید نشود.
سلام بر امام حسین ع و یاران باوفایش و سلام بر شما مومنین و رستگاران.
.........  ....ی
1395/7/12
از دوستان خواهشمند در انتشار بشتر متن موجود یاریم نمایند.

هیچ نظری موجود نیست: