دلایل عدم مشارکت مردم در مسائل سرنوشت ساز و همیاری اجتماعی :
1- سرکوب :
سرکوب و خفقان یکی از دلایل بی تفاوتی مردم نسبت به مسائل مشترک می باشد .
کسی که حق اظهار نظر در مسائل مشترک ندارد , طبیعتا انگیزه ای نیز برای دخالت موثر در مسائل اجتماعی نخواهد داشت.
وقتی هر گونه فعالیت اجتماعی فیزیکی یا فکری و انتقادی , اظهار نظر در مورد مسائل با سرکوب و ترس همراه می شود , انگیزه ای برای دخالت موثر در مسائل باقی نمی ماند .
برعکس , کسی که از گردش امور یا از عملکرد دیگران انتقاد می کند چنانچه خودش نیز در معرض قضاوت و انتقاد متقابل قرار داشته باشد ( برخلاف کسانی که از قدرت حاکمیتی و دولتی برای اختفای عملکرد یا سرکوب انتقاد برخوردارند ) سعی می کند که رفتار عاقلانه تر و غیر قابل انتقاد تری داشته باشد تا مبادا احساس خفت و خواری از مورد انتقاد و سرزنش قرار گرفتن را تجربه کند .
2- مغشوش شدن مفاهیم مالکیت و حق آب و خاک :
از کسی می توان انتظار دخالت در حفظ مال مشاع و مشترک داشت که خود را در آن شریک بداند و حق شراکت اش به رسمیت شناخته شود .
تجسم کنید وقتی کسی تصور حفظ آب و خاک مشترک به ذهن اش خطور می کند یکباره با این مفهوم و عبارت روبرو می شود که "این جا مملکت امام زمان است" !
از آن جایی که وی خود را نماینده امام زمان نمی داند ! و از طرف دیگر فرقه ای و صنفی در کشور خود را نایب و جانشین و یا هموار کننده راه امام زمان معرفی می کنند و داعیه آن را دارند و حتی با این تصویر که وقتی امام زمان بیاید مخالفان آن ها را از دم تیغ خواهند گذراند دیگران را تهدید می کنند , روبرو می شود , طبیعی است که دیگر انگیزه ای برای دخالت در سرنوشت مشترک و آب و خاک مشترک برایش باقی نخواهد ماند .
3- تصور نابودی , بحران و جنگ :
یا تصور کنید بشنود که یکی از اعضای حاکمیت و صاحبان قدرت , از کسانی که نقش تعیین کننده و منحصر به فردی در مسائل کل کشور دارند , با صراحت اعلام می کند که : "اینجا کربلا خواهد شد" ! , از آن جایی که فرد برای خودش اراده ای در این حد تعیین کننده نمی تواند قائل باشد , بنابراین ترجیح می دهد هر چه زودتر گلیم خود را از این سامان که قرار است تبدیل به صحرای کربلا شود بیرون بکشد و ابتدا جایی برای خود و خانواده اش خارج از آن محدوده ای که قرار است کربلا شود ! فراهم کند و به گونه ای در ارتباط باشد که در سریع ترین زمان ممکن بتواند از این پهنه ای که قرار است تبدیل به کشتارگاه , بیابان , قتلگاه , کربلا ! , شود خود را بیرون بکشد و اگر هم ارتباطی با آن دارد از آن سوی مرز , از مکانی امن باشد .
یعنی سیاستی که بسیاری از دولتمردان , همراهان حکومت و هموطنان متمکن و نیز بسیاری هموطنان که پناهنده کشورهای دیگر شده اند , در پیش گرفته اند .
همچنین وقتی روش عملکرد برخی از حاکمان همین تصویر را در ذهن فرد القا می کند , مانند تصور : بی ترمز عمل کردن , آخرالزمانی فکر کردن حاکمان , رانندگی چشم بسته , بی کله و بدون فکر عمل کردن , پیچ آخر تاریخ ! , مضمون عبارت "یا همه عالم بگیریم یا بر عالم پی زنیم" ! , نابودی اسرائیل , محو اسرائیل , و مانند این ها .
- ... و صدها دلیل دیگر از این دست .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر