در دوران انقلاب ، در يكي از شهرهاي دور افتاده كشور ، مخالفان رژيم شاهنشاهي شعار ميدادند :
" مرگ بر شاه فاشيست "
در مقابل طرفداران رژيم شعار ميدادند :
"درود بر شاه فاشيست " !
بعنوان جوك و طنز بسيار سطحي و سرگرم كننده ، ولي بعنوان يك ناهنجاري اجتماعي و فردي كه متاسفانه با آن دست و پنجه نرم ميكنيم بسيار دردناك و مايه شرمساري است .
قسمتي از مسئله به ورود به ، و رويارويي ناگزيرمان با دنياي مدرن و فرهنگ غيرخودي برميگردد و سهم عمده اي نيز ناشي از پوسيدگي و تناقض موجود در فرهنگ "چل تيكه " مان است .
اين حالت ، نيز ، در رابطه با همان مشكل يا بلاي "plug & play" يعني "بچسبان و بكار ببر" ، "بزن تو برق و باهاش كاركن" ، يا "وصل كن و استفاده كن" ، است كه قبلا نوشته بودم .
شايد معادل فارسي "وصله پينه كردن" براي "plug & play" به كاربرد امروز من نزديك تر باشد .
ما نه تنها از وسايل برقي و ديجيتالي مان بصورت plug & play استفاده ميكنيم بلكه عبارات ، اصطلاحات ، مفاهيم ، رفتار و عادات شخصي را هم "وصله پينه " ميكنيم .
فكر كنم مخترع "پلاگ اند پلي" ما ايرانيها بوده ايم زيرا بيشتر رفتارهاي مان همين گونه "سرهم بندي" است !
واژه ، كلمه ، عبارت ، تكيه كلام ، شبه جمله ، ادات تعجب و تحسين ، ورد و دعا و هر چه از يك انسان بعنوان جزئي از خصوصيات شخصيتي وي صادر ميشود را به صورت پلاگ اند پلي ، يعني "وصله پينه كردن" ، "سَرِهَم" ميكنيم ، تناقض و تضاد شان با هم ديگر هم : ... بي خيال !
دلايل بسياري از ديدگاه هاي مختلف براي چرايي و علت اين رفتار و به بيان بهتر ، اين ناقص بودن رفتار قابل ارائه ميباشد ، ولي تصور ميكنم راه نجات و برون رفت از اين وضع دشوار ، از اين سيكل بسته ، از اين چرخه بي پايان ، خودشناسي است .يعني تحليل رفتارهاي مان و بينش پيدا كردن نسبت به آن .
چرا رفتارهاي ما ناقص است ؟
زيرا تصنعي و ساختگي است
چگونه ساختگي است ؟
اين گونه كه از عمق وجودمان برنميخيزد بلكه مدالي است كه آن را بر سينه شخصيت مان نصب كرده ايم .
بطور مثال آگاهي از تعريف و موضوع ريا ما را از رياكاري باز نميدارد ، بلكه از متهم شدن به رياكاري نجات ميدهد !؟
يعني ما مي آموزيم كه چه حالتي مصداق رياكاري است ، نه براي اين كه ريا نكنيم ، بلكه براي اينكه مبادا غفلتا ، ناخودآگاه در جايي كه افرادي حضور دارند كه مصاديق رياكاري را ميشناسند ، رفتاري انجام دهيم كه حمل بر رياكاري شود .
عبارات زير مي تواند نمونه هاي فرافكني باشد :
تو چشم چران هستي !
مردم ايران بي حال هستند !
تو به من نظر سوء داري !
مردم دزدي ميكنند !
جوانها چشم چراني ميكنند !
تمام جملات فوق در شرايطي ميتواند براي فرافكني مورد استفاده قرار گيرد
اما ما ايراني ها مفهوم و عبارت "فرافكني" را مي آموزيم براي اينكه پس از اين موقع فرافكني كردن بجاي كلمه "چشم چراني" ، كلمه "فرافكني" را بگذاريم ، يعني بگوييم :
مردم فرافكني مي كنند!
بدين گونه مشاهده ميكنيد كه رفتارمان تفاوتي نكرد بلكه همان مفهوم و اصطلاح جديد را كه ياد گرفتيم ، نيز ، در ساختمان فرافكني مان بكار برديم .
همانند زبان مان كه با چند فعل ربط :
است ، بايد ، شد ، بود ، گرديد و ... كلمات و اصطلاحات بيگانه از هر نوع را "وصله پينه" (plug and play) ميكنيم و سخن ميگوييم يا مينويسيم .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر