۱۳۹۲ آذر ۲۳, شنبه

هر چه ما را نــام نهند : آنـیـم

هر چه ما را نام نهند : آن ایم  
هر اسمی که روی ما بگذارند ، همان هستیم 
گر برانند و گر ببخشایند : ره به جای دگر نمی دانیم 
زیرا : 
ما گدایان خیل سلطان ایم 
مـــــا  جزو خِیل هستیم 
بیشمار آدم هایی که یکایک هیچ نیستند ، حتی ارزش نامیدن و نام گزاری هم ندارند ! 
گفتی از خاک بیشترند اهل عشق من  ،   از خاک بیشتر نه ! ، که از خاک کمتریم 
یک وقت پیش خودت فکر نکنی که خدای نکرده ! ، مــــا  چیزی هستیم ، ما هیچ نیستیم ! 
به قول شیخ : همان خاک ، همان   پشه  هم خودتان هستید 
ما خود هیچ نیستیم  !
لم یکن شیئا مذکورا 
ما هیچ چیز قابل ذکری نیستیم 
اصلا به حساب نمی آییم 
اشتباه نوشته آن کسی که پشت شیشه ماشین اش نوشته :  سَگِ تَم ... فـُـلانی
ما ارزش سَگ بودن هم نداریم .
ما از کمترین چاکران  پیر مغان ، هم ، کمتریم 
اصلا جزو جایی نیستیم 
حتی ارزش هدایت یافتن هم نداریم 
اگر بخواهند هدایت مان می کنند و اگر نخواهند ، خُب ، هدایت مان نمی کنند (یهدی من یشا و یضل من یشا) .
مصرع :  تو برزگری بیل ات آید به کار
جایی دیدم نوشته بودند : قدرت بایستی به "راویان حدیث"  رسیده باشد نه  "فقها"  ، و ادعا کرده بود : "راویان احادیث ماییم" ! 
گفتم خوب مشکلی نیست ، شما هر اسمی که می خواهید روی ما بگذارید ، هر جور که مصلحت تان اقتضا می کند ما را نامگزاری کنید و : ... مال شما 
... بله ... قدرت ، سروری ، حق انتخاب ، ... مال شما 
اصلا دست ما نیست که به شما رد کنیم ، بروید ببینید دست کیست ، از دست اش بگیرید ، اصلا به ما چه ربطی داره 
هر که خر شد ما می شویم پالان اش 
ما نه سر پیازیم نه ته پیاز 
صلاح مملکت خویش خسروان دانند .
ما اصلا فنا شده ایم ، نیست شده ایم 
نه خانی آمد و نه خانی رفت 
"تیگ به تیگ شد ، چالی به چالی"  !
نه ! ، نخیر ، ابدا ، یه موقع فکر بد پیش خودتون نکنید ! 
آنجایی که شیخ اجل می فرمایند : "ما صید لاغریم"
در مقام مقایسه هستش ! 
شیخ نفرموده اند : "ما صید لاغریم" بلکه تقریر نموده اند : " که : ما صید لاغریم "
این که  ، "که"  تعلیل است ، "که"  تشبیه است  ، به عبارت دیگر تصور نشود که این مـــا  واجد حیثیت و شان "صیدِ لاغر" می باشد ، نخیر ... نمی باشد .
نگران نباشید "فقر ذاتی" مـــا به قوت خود باقی است !
این مـــــا یک مای بی همه چیز ، هیچی ندار و بی سروپا ست
یعنی مابین انواع صیدی که احتمال دارد در حلقه کمندی بیفتند ، نسبت ما به سایر صید شدگان ، "صید لاغر" می باشد ؛ 
یعنی ناگزیر چون "هیچ" قابل مقایسه با چیز دیگری نیست ، لاجرم ! ، موقتا ، از حیث فراهم شدن امکان مقایسه ، شیخ ، به ما جایگاه و ماهیت "صید لاغر"  را اعطا فرموده اند .
وگرنه بر مبنای سبک و سیاق انسان شناختی ایرانی ، ما ، فی الواقع ! ، همان صید لاغر ، هم ،  نیستیم .
ما همان حلقه بر در هم نیستیم بلکه :  چون ، حَلقه ... بر دَر یم 
یعنی : مانندِ حلقه بَر دَر یم .
...
سری را با شما در میان می گذارم ، اگر دنبال رازهای عرفانی هستید بدانید که : 
مـــا ، به تنهایی و انفرادی ، به عنوان یک شخص حتی حق اینکه خود را تحقیر کنیم را نیز نداریم 
یعنی چه ؟ 
یعنی اینکه برای نشان دادن حقارت و بندگی مان ، تازه ، اگر در جمع قرار بگیریم می توانیم ابراز بندگی کنیم .
به تنهایی فقط می توانیم بگوییم :  "      " .  !  
- - مدارک و مستندات :  - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
محتوای  کتاب های درسی   ...
....

هیچ نظری موجود نیست: