هر چه ما را نام نهند : آن ایم
هر اسمی که روی ما بگذارند ، همان هستیم
گر برانند و گر ببخشایند : ره به جای دگر نمی دانیم
زیرا :
ما گدایان خیل سلطان ایم
مـــــا جزو خِیل هستیم
بیشمار آدم هایی که یکایک هیچ نیستند ، حتی ارزش نامیدن و نام گزاری هم ندارند !
گفتی از خاک بیشترند اهل عشق من ، از خاک بیشتر نه ! ، که از خاک کمتریم
یک وقت پیش خودت فکر نکنی که خدای نکرده ! ، مــــا چیزی هستیم ، ما هیچ نیستیم !
به قول شیخ : همان خاک ، همان پشه هم خودتان هستید
ما خود هیچ نیستیم !
لم یکن شیئا مذکورا
ما هیچ چیز قابل ذکری نیستیم
اصلا به حساب نمی آییم
اشتباه نوشته آن کسی که پشت شیشه ماشین اش نوشته : سَگِ تَم ... فـُـلانی
ما ارزش سَگ بودن هم نداریم .
ما از کمترین چاکران پیر مغان ، هم ، کمتریم
اصلا جزو جایی نیستیم
حتی ارزش هدایت یافتن هم نداریم
اگر بخواهند هدایت مان می کنند و اگر نخواهند ، خُب ، هدایت مان نمی کنند (یهدی من یشا و یضل من یشا) .
مصرع : تو برزگری بیل ات آید به کار
جایی دیدم نوشته بودند : قدرت بایستی به "راویان حدیث" رسیده باشد نه "فقها" ، و ادعا کرده بود : "راویان احادیث ماییم" !
گفتم خوب مشکلی نیست ، شما هر اسمی که می خواهید روی ما بگذارید ، هر جور که مصلحت تان اقتضا می کند ما را نامگزاری کنید و : ... مال شما
... بله ... قدرت ، سروری ، حق انتخاب ، ... مال شما
اصلا دست ما نیست که به شما رد کنیم ، بروید ببینید دست کیست ، از دست اش بگیرید ، اصلا به ما چه ربطی داره
هر که خر شد ما می شویم پالان اش
ما نه سر پیازیم نه ته پیاز
صلاح مملکت خویش خسروان دانند .
ما اصلا فنا شده ایم ، نیست شده ایم
نه خانی آمد و نه خانی رفت
"تیگ به تیگ شد ، چالی به چالی" !
نه ! ، نخیر ، ابدا ، یه موقع فکر بد پیش خودتون نکنید !
آنجایی که شیخ اجل می فرمایند : "ما صید لاغریم"
در مقام مقایسه هستش !
شیخ نفرموده اند : "ما صید لاغریم" بلکه تقریر نموده اند : " که : ما صید لاغریم "
این که ، "که" تعلیل است ، "که" تشبیه است ، به عبارت دیگر تصور نشود که این مـــا واجد حیثیت و شان "صیدِ لاغر" می باشد ، نخیر ... نمی باشد .
نگران نباشید "فقر ذاتی" مـــا به قوت خود باقی است !
نگران نباشید "فقر ذاتی" مـــا به قوت خود باقی است !
این مـــــا یک مای بی همه چیز ، هیچی ندار و بی سروپا ست
یعنی مابین انواع صیدی که احتمال دارد در حلقه کمندی بیفتند ، نسبت ما به سایر صید شدگان ، "صید لاغر" می باشد ؛
یعنی ناگزیر چون "هیچ" قابل مقایسه با چیز دیگری نیست ، لاجرم ! ، موقتا ، از حیث فراهم شدن امکان مقایسه ، شیخ ، به ما جایگاه و ماهیت "صید لاغر" را اعطا فرموده اند .
وگرنه بر مبنای سبک و سیاق انسان شناختی ایرانی ، ما ، فی الواقع ! ، همان صید لاغر ، هم ، نیستیم .
ما همان حلقه بر در هم نیستیم بلکه : چون ، حَلقه ... بر دَر یم
یعنی : مانندِ حلقه بَر دَر یم .
...
سری را با شما در میان می گذارم ، اگر دنبال رازهای عرفانی هستید بدانید که :
مـــا ، به تنهایی و انفرادی ، به عنوان یک شخص حتی حق اینکه خود را تحقیر کنیم را نیز نداریم
یعنی چه ؟
یعنی اینکه برای نشان دادن حقارت و بندگی مان ، تازه ، اگر در جمع قرار بگیریم می توانیم ابراز بندگی کنیم .
به تنهایی فقط می توانیم بگوییم : " " . !
- - مدارک و مستندات : - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -محتوای کتاب های درسی ...
....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر