امروز ، بی ترمز ! ، در گفتگو با دوست عزیزی ، آن چه را سال ها در سر داشتم و به زبان راه نمی یافت بیرون دادم :
راستش من هم از زبان فارسی
چندان دل خوشی ندارم ولی اگر این تلاش های امثال کسروی نبود این مقالات
خود شما را امروز به زبان ترکی نمی خواندیم بلکه به زبان عربی مجبور بودیم
بخوانیم .
به هر حال این طبیعت مردم است که در برابر آموزش مقاومت می کنند ، عرفی شدن دادگستری باعث شده که خود بنده هنوز داخل ایران زنده مانده ام و دارم با شما گفتگو می کنم وگرنه سال 1389 یا سال 1390 بنده را اعدام کرده بودند یا مجبور به همکاری ، و دیگر چنین مکالمه ای به هر حال رخ نمی داد .
به هر حال این طبیعت مردم است که در برابر آموزش مقاومت می کنند ، عرفی شدن دادگستری باعث شده که خود بنده هنوز داخل ایران زنده مانده ام و دارم با شما گفتگو می کنم وگرنه سال 1389 یا سال 1390 بنده را اعدام کرده بودند یا مجبور به همکاری ، و دیگر چنین مکالمه ای به هر حال رخ نمی داد .
واقعا اگر کسروی در مورد حافظ چنین گفته ، متاسفم که چرا زودتر از این ها به فکر مطالعه تمام آثارش برنیامده ام ! :
" - از جهان نكوهشهاي بسيار نموده است. اينان گروهي بودند كه چون خود پي كاري نمي رفتند و خانه و افزار زندگي آماده نمي كردند ناگزير از خوشي هاي زندگي بي بهره مي گرديدند . حافظ اگر بهره اي از خرد داشت مي دانست كه در اين جهان بي كار و پيشه نمي توان زيست . مي دانست كه در كنج ميخانه ها نشستن و ياوه سرودن و چشم به دست اين شاه و آن وزير دوختن جهان را به خود زندان ساختن است . و اگر براي خود كاري يا پيشه اي پيش مي گرفت نيازي به نكوهش از جهان پيدا نمي كرد . هر چند اين نكوهش ها از جهان بسيار بي معني است ولي همين سخنان نافهمانه در دلها جاي مي گيرد و مايه كجي انديشه ها مي گردد . امروز يكي از انگيزه هاي بيدردي ايرانيان همان سخنان است چرا كه به جهان آن ارزش را نمي دهند كه در راهش به كوشش بپردازند و همين اندازه كه خوراكي و پوشاكي فراهم گردد و روزشان شب شود كافيست"
" - از جهان نكوهشهاي بسيار نموده است. اينان گروهي بودند كه چون خود پي كاري نمي رفتند و خانه و افزار زندگي آماده نمي كردند ناگزير از خوشي هاي زندگي بي بهره مي گرديدند . حافظ اگر بهره اي از خرد داشت مي دانست كه در اين جهان بي كار و پيشه نمي توان زيست . مي دانست كه در كنج ميخانه ها نشستن و ياوه سرودن و چشم به دست اين شاه و آن وزير دوختن جهان را به خود زندان ساختن است . و اگر براي خود كاري يا پيشه اي پيش مي گرفت نيازي به نكوهش از جهان پيدا نمي كرد . هر چند اين نكوهش ها از جهان بسيار بي معني است ولي همين سخنان نافهمانه در دلها جاي مي گيرد و مايه كجي انديشه ها مي گردد . امروز يكي از انگيزه هاي بيدردي ايرانيان همان سخنان است چرا كه به جهان آن ارزش را نمي دهند كه در راهش به كوشش بپردازند و همين اندازه كه خوراكي و پوشاكي فراهم گردد و روزشان شب شود كافيست"
یک
اقدام به واکسیناسیون سراسری ، از تمام زحمت هایی که من و شما این جا می
کشیم ، از چهل جلد تفسیر المیزان علامه طباطبایی و از تمام دیوان حافظ و
سایر به اصطلاح عرفا ارزش اش بیشتر است .
این مرده باد و زنده باد ها در و دکان است ، برادر ، عملکرد و نتیجه را بایستی دید .
این مرده باد و زنده باد ها در و دکان است ، برادر ، عملکرد و نتیجه را بایستی دید .
آخر کدام دیکتاتور ! ؟
این که من و شما داریم بحث می کنیم به این دلیل است که پدر و مادر مان اکابر رفتند و ما را گذاشتند تحصیل رایگان !
دیکتاتور کسی است که هر وقت اراده کند در یک کشور بتواند هزاران نفر را با علم و کوتل ، قمه و زنجیر بدست ، آماده کشتن یا کشته شدن به خیابان بیاورد .
چه کسی این توان را داشته یا دارد ؟
این که من و شما داریم بحث می کنیم به این دلیل است که پدر و مادر مان اکابر رفتند و ما را گذاشتند تحصیل رایگان !
دیکتاتور کسی است که هر وقت اراده کند در یک کشور بتواند هزاران نفر را با علم و کوتل ، قمه و زنجیر بدست ، آماده کشتن یا کشته شدن به خیابان بیاورد .
چه کسی این توان را داشته یا دارد ؟
این مردم
حافظ پیشه هستند که وقتی دانشگاه می روند دنبال مرده باد و زنده باد راه
می افتند ولی نمی توانند چاقو بدست بگیرند و بیماری را از مرگ نجات دهند ،
فقط به طرف می گویند :
بیمار ! گر صد دکتر دارد توکل بایدش !
سیاست مدار زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش !
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که دوست خود روش بنده پروری داند !
این حافظ ماست :
رند حقه باز ، هفت خط ، دودره باز ، زیروروکش ، مفت خور ولگرد بی عار ، زبان باز چاپلوس ، ...
----------------------------------------------------------
پی نوشت :
ارجاع به سایر پست های مرتبط با موضوع :
بیمار ! گر صد دکتر دارد توکل بایدش !
سیاست مدار زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش !
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که دوست خود روش بنده پروری داند !
این حافظ ماست :
رند حقه باز ، هفت خط ، دودره باز ، زیروروکش ، مفت خور ولگرد بی عار ، زبان باز چاپلوس ، ...
----------------------------------------------------------
پی نوشت :
ارجاع به سایر پست های مرتبط با موضوع :
۲ نظر:
مطالب را میخوانید یا خیر، مخالفت بنده با کسروی برای زبان ترکی نیست.البته این آدم چون راه غلط را رفته است بزبان مادری خودش را رحم نکرده است و بدروغ زبان آذری را آورده است که کسی هم برای ان تره هم خورد نمیکند.اتهامات کسروی بشرح زیر است : اول-کمک به دیکتاتور شدن رضاشاه از طریق حمایتهای ایدئولوزیک. دوم - تهیه مهمات شبه علمی برای تغذیه آتش بار ایدئولوزیک رژیم پهلوی و کوبیدن ایدئولوزیهای دیگر سوم- حمله به شاعران ایرانی از قبیل حافظ.ای کاش من هم میتوانستم مثل حافظ باشم.حافظ لمپن نیست بلکه طرفداری شما از کسروی ها تقویت منشا لمپن سازی در جامعه (حکومت ) است .شعبان بی مخها نمونه امروزش همان چماق داران لباس شخصی است شاه و ملا هم در این مورد فرقی ندارند.حالا بیا بمن نشان بده که کسروی دیکتاتور را تقویت نکرده است.احساسات ملی را برای تقویت ایدئولوزی سلسله پهلوی تحریک نکرده است و عقلانیت را تعطیل نکرده است و کسروی به حافظ حمله ناجوانمردانه نکرده است. چرا حافظ محبوب است را در سلسله گفت
ار بیست گانه از لینک اولش پیگیری بکنید http://efsha.squarespace.com/blog/2008/3/11/1.html
بله افشای عزیز تمام مطالب تان را می خوانم ، اما تمام مطالبی که می نویسم ، لزوما در دفاع از کسروی و اساسا در دفاع از سلسله پهلوی نیست ، یک سری واقعیت ها و رابطه هایی وجود دارد ، می خواهید خود شما این ها را جمع بندی کنید و نتیجه گیری فرمایید .
اصلا فرض کنیم ... بابای کسروی ! ،
این که طرز فکر حافظ گونه مایه فرافکنی و اعتراض بی هدف و توجیه عبور از هنجار های اجتماعی می گردد که دیگر شکی توش نیست ! ؟ .
ارسال یک نظر