امروز ، جایی ، چشم ام به تصویری از ( ظاهرا ) ویکتور هوگو افتاد که جمله ای منسوب به او روی آن نوشته بود :
چندان با ویکتور هوگو آشنا نیستم و هنوز هم جستجو نکردم که این عبارت منسوب به ایشان است یا خیر ؟ .
اما ، یکباره ، تمام دفعاتی که با شنیدن :
ما اهل کوفه نیستیم ، چکامه آرش ، رزم رستم و اسفندیار ، آری این چنین بود برادر ، نبرد امیرارسلان رومی با شمس وزیر ، نبرد سیاه جامگان ، ابومسلم خراسانی ، کمون پاریس ، انقلاب اکتبر ،
خودم یا خودم های نوعی ، بدون این که ابتدا بپرسیم که چه حقوقی داریم و یا در آینده چه حق و حقوقی خواهیم داشت ،
براه افتاده بودیم و سرزمینی را فتح کرده و به دست راهزنان ، مردم فریبان ، کلاشان و قلاشان و قاچاقچیان سپرده بودیم به یادم آمد .
یکباره ، تمام :
چو ایران نباشد تن من مباد
ما اهل کوفه نیستیم
آری این چنین بود برادر
پدر مادر ما متهم ایم
می ریم می ریم کربلا
براند تا به دریای چین
من پهلوان عالم ام ، تیغ رویاروی زنم
می گیرم باد رو نشونه
همه خاک زمین رو می شمرم دونه به دونه
یا همه عالم بگیریم یا بر عالم پی زنیم
کوه رو می ذارم رو دوشم رخت صد جنگ رو می پوشم
و سایر این گونه عبارات حماسی که شاعران ، حماسه سرایان ، نویسندگان ، مداحان ، روضه خوان ها ، کار چاق کن ها ، خواننده ها ، مطرب ها ، نوازندگان ، موسیقی دانان به دستور و به خرج نظامیان ، پادشاهان ، دیکتاتورها ، خوانین ، زورگویان ، قلدرها ، پولدارها ، مال مردم خورها ،
آدمیان را برای اقدام بدون فکر و بی حساب و کتاب آماده می کنند تا :
روی مین راه بروند ،
با خنجر زهر آلود کسی را ترور کنند ،
دشمن شاه ( مرشد اعظم ) را زنده زنده بخورند ،
دانشجو را از طبقه سوم به پایین پرت کنند ،
سرزمینی را فتح کرده و به دست راهزنان و قاچاقچیان بسپارند ! ،
...... ،
به یادم آمد و در زیر تصویر این گونه نوشتم :
......
آدم ران ها
آدم سوارها
مهندسان تفکر اجتماعی ، کسانی که برای مردمان ارزش های غیر واقعی و خیالی ترسیم می کنند تا به جای خودشان (که معمولا سایه نشین هستند ! ) ، سایرین ، دنیا را جای بهتری برای زندگی آن ها نمایند ، بر دوش و سوار بر امواج انسانی به خواسته های خود برسند .
این مهندسان تفکر انسانی نام های مختلفی دارند (بر خود نهاده اند) :
گاه نام مصلح اجتماعی ،
گاه انقلابی و سیاستمدار ، اصلاح طلب ، اعتدال گرا ، اصول گرا
نایب امام ، مرشد اعظم ، نواب اعلا ، ولی الله ،
مارکسیست لنینیست ، اسلام سیاسی ، بوکو حرام ، داعش ، روشنفکر دینی ، روشنفکر انقلابی ، رادیکال ، حکیم ، عارف ، فقیه ، واعظ ، سخنگو ، رهبر ، ...
و در نهایت آدمیان را به سمت جمع شدن زیر چتر و در سلطه استبداد :
سلطان ، خلیفه ، ولایت فقیه ، پادشاه ، تزار ، سزار ، قیصر ، خان ، امپراتور دیگری می برند .
"اهل کوفه" ، "تهی از اراده" ، "پیمان شکن" یا "بیوفا" خواندن آدم ها یکی از شگردهای این ها می باشد .
راه بازشناسی این افراد از معلمان واقعی این است که این گونه فریبکاران ، در نهایت ، تو را به سمت دشنام دادن ، شمشیر یا دشنه به دست گرفتن ،
یا برعکس تسلیم محض بودن ، گوسپند بودن ، و رای دادن
، می رانند .
...
چندان با ویکتور هوگو آشنا نیستم و هنوز هم جستجو نکردم که این عبارت منسوب به ایشان است یا خیر ؟ .
اما ، یکباره ، تمام دفعاتی که با شنیدن :
ما اهل کوفه نیستیم ، چکامه آرش ، رزم رستم و اسفندیار ، آری این چنین بود برادر ، نبرد امیرارسلان رومی با شمس وزیر ، نبرد سیاه جامگان ، ابومسلم خراسانی ، کمون پاریس ، انقلاب اکتبر ،
خودم یا خودم های نوعی ، بدون این که ابتدا بپرسیم که چه حقوقی داریم و یا در آینده چه حق و حقوقی خواهیم داشت ،
براه افتاده بودیم و سرزمینی را فتح کرده و به دست راهزنان ، مردم فریبان ، کلاشان و قلاشان و قاچاقچیان سپرده بودیم به یادم آمد .
یکباره ، تمام :
چو ایران نباشد تن من مباد
ما اهل کوفه نیستیم
آری این چنین بود برادر
پدر مادر ما متهم ایم
می ریم می ریم کربلا
براند تا به دریای چین
من پهلوان عالم ام ، تیغ رویاروی زنم
می گیرم باد رو نشونه
همه خاک زمین رو می شمرم دونه به دونه
یا همه عالم بگیریم یا بر عالم پی زنیم
کوه رو می ذارم رو دوشم رخت صد جنگ رو می پوشم
و سایر این گونه عبارات حماسی که شاعران ، حماسه سرایان ، نویسندگان ، مداحان ، روضه خوان ها ، کار چاق کن ها ، خواننده ها ، مطرب ها ، نوازندگان ، موسیقی دانان به دستور و به خرج نظامیان ، پادشاهان ، دیکتاتورها ، خوانین ، زورگویان ، قلدرها ، پولدارها ، مال مردم خورها ،
آدمیان را برای اقدام بدون فکر و بی حساب و کتاب آماده می کنند تا :
روی مین راه بروند ،
با خنجر زهر آلود کسی را ترور کنند ،
دشمن شاه ( مرشد اعظم ) را زنده زنده بخورند ،
دانشجو را از طبقه سوم به پایین پرت کنند ،
سرزمینی را فتح کرده و به دست راهزنان و قاچاقچیان بسپارند ! ،
...... ،
به یادم آمد و در زیر تصویر این گونه نوشتم :
......
آدم ران ها
آدم سوارها
مهندسان تفکر اجتماعی ، کسانی که برای مردمان ارزش های غیر واقعی و خیالی ترسیم می کنند تا به جای خودشان (که معمولا سایه نشین هستند ! ) ، سایرین ، دنیا را جای بهتری برای زندگی آن ها نمایند ، بر دوش و سوار بر امواج انسانی به خواسته های خود برسند .
این مهندسان تفکر انسانی نام های مختلفی دارند (بر خود نهاده اند) :
گاه نام مصلح اجتماعی ،
گاه انقلابی و سیاستمدار ، اصلاح طلب ، اعتدال گرا ، اصول گرا
نایب امام ، مرشد اعظم ، نواب اعلا ، ولی الله ،
مارکسیست لنینیست ، اسلام سیاسی ، بوکو حرام ، داعش ، روشنفکر دینی ، روشنفکر انقلابی ، رادیکال ، حکیم ، عارف ، فقیه ، واعظ ، سخنگو ، رهبر ، ...
و در نهایت آدمیان را به سمت جمع شدن زیر چتر و در سلطه استبداد :
سلطان ، خلیفه ، ولایت فقیه ، پادشاه ، تزار ، سزار ، قیصر ، خان ، امپراتور دیگری می برند .
"اهل کوفه" ، "تهی از اراده" ، "پیمان شکن" یا "بیوفا" خواندن آدم ها یکی از شگردهای این ها می باشد .
راه بازشناسی این افراد از معلمان واقعی این است که این گونه فریبکاران ، در نهایت ، تو را به سمت دشنام دادن ، شمشیر یا دشنه به دست گرفتن ،
یا برعکس تسلیم محض بودن ، گوسپند بودن ، و رای دادن
، می رانند .
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر