هر سندی ، قراردادی ، عهدنامه ای ( مانند عهدنامه گلستان ، ترکمان چای ، ... ) در باور عمومی معنایی می یابد .
به چیزی معروف می شود ، نماد حالت خاصی می گردد .
در فرافکنی های بی حد و اندازه و پایان نیافتنی ایرانیان جایگاه خاصی برای خودش می یابد ! .
مانند این که قرارداد ترکمان چای نماد بی لیاقتی حاکمان ایران شده است .
هر گاه قرارداد یا توافق نامه ای بدون رعایت صلاح و صرفه ملت و کشور با بیگانگان بسته می شود یا منافع بی حسابی بخاطر برخی ملاحظات و احیانا مصلحت ! ، به خارجیان واگذار می شود ، مردم و افکار عمومی آن را "قرارداد ترکمان چای" می نامد .
از این دیدگاه : برجام بایستی نماد ناتوانی و رشد نایافتگی مردم ایران زمین باشد .
همان مردمی که شاهان شان را بخاطر شکست پیاپی در جنگ های ایران و روس سرزنش می کردند .
همان مردمی که مردم و شاهان دوره ساسانی را بخاطر شکست خوردن از چند بیابانگرد پا برهنه سرزنش می کردند ! .
امروز ، برجام نشانه آن است که در قرن بیست و یکم هنوز این مردم آن اندازه بلوغ و توانایی همکاری با یکدیگر نیافته اند که بتوانند رفتار دولت و حکومت شان را کنترل نمایند .
حکومت شان بجای رسیدگی به مشکلات مردم و حل مسائل کشوری دستی در دعوای سوریه و پایی در معرکه عراق دارد .
بجای رشد اقتصادی و رفع معضل بیکاری به دنبال شکار سربازان آمریکایی است ، و ... .
بجای رشد متوازن و زیربنایی علم و تکنولوژی در صدد آمار سازی ، ایجاد و ثبت رکوردهای مصنوعی و بدون طی مراحل پیش نیاز , رسیدن به توانایی کاربرد جنگ افزارهای اتمی می باشد .
در دوران ما (رژیم پیشین) سرشکستگی ایجاد شده از خواندن تاریخ کشورمان ، از این که می دیدیم :
هر روز , از هر گوشه ای , کسی برخاسته و ایران مان را تکه پاره کرده است ( هر چند تاریخ ها تحریف شده و جغرافیا ساختگی بود ) ، باعث شد در علت پیروزی بیابانگردان اندیشه کنیم و نسخه ای بظاهر امروزی (مترقی) از همان روش که آن ها به کار برده بودند (خودبراندازانه , انتخاری , بی ترمز) برای غلبه بر جهان بیابیم ( به زعم خودمان ) :
یا همه عالم بگیریم ، یا بر عالم پی زنیم
حال نمی دانم سرشکستگی ناشی از این که رفتار حاکمان و دولتمردان مان را همان بیگانگان بایستی کنترل کنند و آن ها را از شرارت و شیطنت در جهان بازدارند ، به چه حرکت و برانگیختگی همگانی انجام خواهد یافت .
جالب این است که طرف های برجام به مجرد پریشان گویی و گزافه گویی طرف های ایرانی , آنان را به حل معضلات داخلی از قبیل رشد اقتصادی و بیکاری جوانان حواله می کنند و تاکید می دارند که این رفتارهای ناهنجار در صحنه بین المللی نمی تواند جانشین کارآمدی نظام در داخل کشور گردد (لینک گذاشته شود) .
از دیگر سو لیاقت مردمانی که در اداره کشور و جهت دادن به دولت و حاکمان دستی دارند نسبت به اداره استان ها , ملیت ها ( یا ملت ها ) و اقوام پیرامونی به شدت زیر سوال قرار گرفته است .
زیرا چنانچه نتیجه کارآمدی و کارآیی مدعیان اداره ایران زمین چنین باشد که می بینیم , شاید بطور مثال مردم کرد یا بلوچ ( با تعداد کمتری فرهیخته و تکنوکرات نسبت به مرکز نشینان ) , خود , به اداره امور شان , بطور مستقل و خودمختار یا اساسا مجزا , سزاوار تر باشند تا مردمی که رفتار چند تن بی سواد و غوغاسالار حاکم بر خودشان را نمی توانند کنترل کنند .
شاید یکی از دلایل تعجیل حکومت در آوردن پول نفت (ثروت استان های مرزی) به سر سفره همگان (یارانه) تخفیف تمایلات "گریز از مرکز" و پاک کردن این پندار از اذهان عمومی بوده باشد .
به چیزی معروف می شود ، نماد حالت خاصی می گردد .
در فرافکنی های بی حد و اندازه و پایان نیافتنی ایرانیان جایگاه خاصی برای خودش می یابد ! .
مانند این که قرارداد ترکمان چای نماد بی لیاقتی حاکمان ایران شده است .
هر گاه قرارداد یا توافق نامه ای بدون رعایت صلاح و صرفه ملت و کشور با بیگانگان بسته می شود یا منافع بی حسابی بخاطر برخی ملاحظات و احیانا مصلحت ! ، به خارجیان واگذار می شود ، مردم و افکار عمومی آن را "قرارداد ترکمان چای" می نامد .
از این دیدگاه : برجام بایستی نماد ناتوانی و رشد نایافتگی مردم ایران زمین باشد .
همان مردمی که شاهان شان را بخاطر شکست پیاپی در جنگ های ایران و روس سرزنش می کردند .
همان مردمی که مردم و شاهان دوره ساسانی را بخاطر شکست خوردن از چند بیابانگرد پا برهنه سرزنش می کردند ! .
امروز ، برجام نشانه آن است که در قرن بیست و یکم هنوز این مردم آن اندازه بلوغ و توانایی همکاری با یکدیگر نیافته اند که بتوانند رفتار دولت و حکومت شان را کنترل نمایند .
حکومت شان بجای رسیدگی به مشکلات مردم و حل مسائل کشوری دستی در دعوای سوریه و پایی در معرکه عراق دارد .
بجای رشد اقتصادی و رفع معضل بیکاری به دنبال شکار سربازان آمریکایی است ، و ... .
بجای رشد متوازن و زیربنایی علم و تکنولوژی در صدد آمار سازی ، ایجاد و ثبت رکوردهای مصنوعی و بدون طی مراحل پیش نیاز , رسیدن به توانایی کاربرد جنگ افزارهای اتمی می باشد .
در دوران ما (رژیم پیشین) سرشکستگی ایجاد شده از خواندن تاریخ کشورمان ، از این که می دیدیم :
هر روز , از هر گوشه ای , کسی برخاسته و ایران مان را تکه پاره کرده است ( هر چند تاریخ ها تحریف شده و جغرافیا ساختگی بود ) ، باعث شد در علت پیروزی بیابانگردان اندیشه کنیم و نسخه ای بظاهر امروزی (مترقی) از همان روش که آن ها به کار برده بودند (خودبراندازانه , انتخاری , بی ترمز) برای غلبه بر جهان بیابیم ( به زعم خودمان ) :
یا همه عالم بگیریم ، یا بر عالم پی زنیم
حال نمی دانم سرشکستگی ناشی از این که رفتار حاکمان و دولتمردان مان را همان بیگانگان بایستی کنترل کنند و آن ها را از شرارت و شیطنت در جهان بازدارند ، به چه حرکت و برانگیختگی همگانی انجام خواهد یافت .
جالب این است که طرف های برجام به مجرد پریشان گویی و گزافه گویی طرف های ایرانی , آنان را به حل معضلات داخلی از قبیل رشد اقتصادی و بیکاری جوانان حواله می کنند و تاکید می دارند که این رفتارهای ناهنجار در صحنه بین المللی نمی تواند جانشین کارآمدی نظام در داخل کشور گردد (لینک گذاشته شود) .
از دیگر سو لیاقت مردمانی که در اداره کشور و جهت دادن به دولت و حاکمان دستی دارند نسبت به اداره استان ها , ملیت ها ( یا ملت ها ) و اقوام پیرامونی به شدت زیر سوال قرار گرفته است .
زیرا چنانچه نتیجه کارآمدی و کارآیی مدعیان اداره ایران زمین چنین باشد که می بینیم , شاید بطور مثال مردم کرد یا بلوچ ( با تعداد کمتری فرهیخته و تکنوکرات نسبت به مرکز نشینان ) , خود , به اداره امور شان , بطور مستقل و خودمختار یا اساسا مجزا , سزاوار تر باشند تا مردمی که رفتار چند تن بی سواد و غوغاسالار حاکم بر خودشان را نمی توانند کنترل کنند .
شاید یکی از دلایل تعجیل حکومت در آوردن پول نفت (ثروت استان های مرزی) به سر سفره همگان (یارانه) تخفیف تمایلات "گریز از مرکز" و پاک کردن این پندار از اذهان عمومی بوده باشد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر