"حکایت نویسی" نوعی اختلال شناخت ، عادت به درک و فهم مطالب به گونه ای خاص می باشد .
در این اختلال فرد تنها به افکاری اجازه نشو و نما در ذهن می دهد که سابقه ای در متون کهن و دیرینه داشته باشند .
آیه ای ، حدیثی ، حکایتی ، بیت شعری ، در باره آن مفهوم یا نزدیک به آن وجود داشته باشد .
به احتمال زیاد یکی از بدآموزی های مورد نظر کسروی "حکایت نویسی" بوده است .
خوشبختانه در این مورد در متون کهن و مفاهیم عرفانی سابقه خوبی وجود دارد ! .
حکایت "حکایت نویس مباش !" که از شیخ ابوسعید ابوالخیر نقل است ، ما را بی نیاز از یافتن مطالعات جدید برای شناخت این اختلال یا عادت بد می نماید .
البته دیدگاه شیخ نسبت به حکایت نویسی مرید اش ، رویکرد رفتاری بوده است و شیخ در صدد قهرمان پروری بوده نه اینکه طرز تولید فکر "حکایت نویسی" ، نقلی و روایی ( روایتی ) را ناپسند دانسته باشد ، زیرا شیخ ، خود ، دست بالا را در حکایت نویسی و نقل روایت از دیگران ، جفت و جور ، و وصله پینه کردن آن را داشته است .
در زیر نمونه هایی از عوامل و عناصر زمینه ساز و یا ایجاد کننده و تداوم بخش این نوع معلولیت فکری را لیست می کنیم :
..
در این اختلال فرد تنها به افکاری اجازه نشو و نما در ذهن می دهد که سابقه ای در متون کهن و دیرینه داشته باشند .
آیه ای ، حدیثی ، حکایتی ، بیت شعری ، در باره آن مفهوم یا نزدیک به آن وجود داشته باشد .
به احتمال زیاد یکی از بدآموزی های مورد نظر کسروی "حکایت نویسی" بوده است .
خوشبختانه در این مورد در متون کهن و مفاهیم عرفانی سابقه خوبی وجود دارد ! .
حکایت "حکایت نویس مباش !" که از شیخ ابوسعید ابوالخیر نقل است ، ما را بی نیاز از یافتن مطالعات جدید برای شناخت این اختلال یا عادت بد می نماید .
البته دیدگاه شیخ نسبت به حکایت نویسی مرید اش ، رویکرد رفتاری بوده است و شیخ در صدد قهرمان پروری بوده نه اینکه طرز تولید فکر "حکایت نویسی" ، نقلی و روایی ( روایتی ) را ناپسند دانسته باشد ، زیرا شیخ ، خود ، دست بالا را در حکایت نویسی و نقل روایت از دیگران ، جفت و جور ، و وصله پینه کردن آن را داشته است .
در زیر نمونه هایی از عوامل و عناصر زمینه ساز و یا ایجاد کننده و تداوم بخش این نوع معلولیت فکری را لیست می کنیم :
..
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر