۱۳۹۴ بهمن ۲۹, پنجشنبه

برتری فکری مردم بر فاشیست ها

مفاهیمی که سالیان سال با حمایت و پشتوانه ثروت عمومی چندین نهاد و سازمان و تشکیلات رسمی یا غیر رسمی ساخت یافته ، پشتیبانی شده ، تغذیه شده ، به استعداد مجموعه فقها ، واعظان ،‌ متکلمان ، اندیشمندان ، مستخدمان دولت ، روزی نامه چی ها ، قلم به مزدان دولتی و اجزا و عوامل سیستم های فاشیستی استبدادی از آغاز خلافت اعراب بر سرزمین ما ، شاید با بیش از هزار سال کار مداوم :
اقناع کننده ترین دلایل و شواهد را برای القای آن مفاهیم یافته و با شناخت نقاط ضعف شناخت و اندیشه بشری ، گاه حتی با استفاده از زور و تهدید و حذف ، این مفاهیم را با معجونی از خرافات ، شرعیات ، اخلاقیات ، اسرائیلیات ، افسانه ها ، باورهای عامه و ... در هم ساخته و آن چنان در اذهان عمومی جا انداخته اند که آن گونه که شاهد بودیم تردید چندانی وجود نداشت در این که این بافته ها و برساخته ها بر روابط اجتماعی بین مردم و مردم با حاکمیت بایستی حاکم باشد .
لازمه رسیدن به این شناخت تیز بینی و قدرت تحلیل و شناخت سره از ناسره است .
هر کسی با مشاهده بیکاری ، فساد ، شکاف ها و رخنه های روزبروز عمیق شونده تر اجتماعی می تواند به این نتیجه برسد که این نسخه شفا دهنده نیست .
اما با ادبیاتی که برساخته همین ماتریکس ، همین زندان زبان ، همین زندان مفاهیم و اندیشه و تفکر است رسیدن به نتیجه ای خلاف ادعای زندانبانان ، خوب ، موضوعی متفاوت است ! .

کافی است کسی چند سطر از اعلامیه حقوق بشر را از بر باشد ، با  مقایسه رفتار حاکمیت با مردم و حتی ملاحظه ادبیات حاکم بر سپهر عمومی می تواند به فاصله موجود بین  این حکومت  با حکومتی که در برخورد با شهروندان ملاحظه حقوق آنان را می نماید پی ببرد . 
اما فرو ریختن قرن ها استدلال و برهان ، دلیل ، اصل ، معیار ، مبانی فقهی ، اصول اعتقادات ، ...  چیز دیگری است .
البته پوچ بودن اصول حاکم بر جوامع برده داری همان گونه که در یادداشت خصوصیات نظام برده داری گفته شد ، خود ویژگی جدایی ناپذیر برده داری است ، اما روابط بین مردم و مردم با حکومت در آن جایی که با اصل رابطه تعارضی ندارد  بایستی بر مبنای قواعد منطقی و قابل اثبات وضع گردیده باشد .

هیچ نظری موجود نیست: