تا کنون کسی بر ایران حکم نرانده که منشا قدرت را زور بازوی خودش بداند ، هر چند در معادلات سیاسی بر این اساس تصمیم گیری میکرده اند
کتیبه های موجود همگی حکایت از این دارند که پادشاهان و حکام همگی قدرت خود را به اراده پروردگار منسوب میکرده اند ، هرچند در متن زیر داریوش به یاری مردم پارس اعتراف میکند .
فرق زیادی بین اینکه بگوییم : " اهورمزدا مرا پادشاهی داد"
یا بگوییم :
"خداوند مرا ولایت داد" ،
وجود ندارد ، سیستم حکومتی ما کماکان همان است که از دوره داریوش بوده و تغییری نکرده
من (هستم) داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهای بسیار، پسر ویشتاسپه، یک هخامنشی. گوید داریوش شاه: این است کشورهایی که به خواست اهورمزدا، من به یاری این مردم پارس از آن خود کردهام، که بیم من به دلشان نشست، و مرا باج آوردند: عیلام، ماد، بابل، عربستان، سوریه، مصر، ارمنستان، کاپادوکیه، لودیه، ایونیه، یونانیانی که در جزایرند، و کشورهایی که آن سوی دریا(ی اژه)اند، ساگارتیا، خراسان، سیستان، هرات، بلخ، سغد، خوارزم، ناحیه صدگاو، رخج، هند شمال غربی، گندارا، ناحیه سکاها، مکران.
گوید داریوش شاه: چنان باد که مرا اهورمزدا و بَغان (= ایزدان) دوره شاهی پشتیبانی دهند! و این سرزمین را اهورمزدا از سپاه (دشمن)، از سال بد و از(دیو) دروغ بپایاد! بدین سرزمین سپاه (دشمن)، بد سالی (دیو) دروغ میاد! این را من از اهورمزدا با ایزدان خاندان شاهی به نماز خواستارم، باشد که اهورمزدا و ایزدان خاندان شاهی این خواهشم را برآورند.
بر گرفته از سایت زیر :
http://parsguides.persianblog.ir/post/38
امروزه این استدلال که داریوش شاه شاهان بایستی محاکمه شود چون مردم کشورهایی که اسمشان در بالا آمده را به اسارت گرفته ، قابل پذیرش نیست همانطور که میبینید مردم پارس او را یاری کرده اند و احتمالا زمانی که با افتخار این سخنان را برای مردم خویش ، شاید ازبر ، میگفته همان مردم آنجا حاضر بوده و علیرغم اینکه میدانستند او کارآکتر و مهره ای بیش نیست ! ، به فرزندانشان توصیه میکرده اند که ببین ! ، مردانگی را از داریوش یادبگیر ! .
یافته های بعدی مرتبط با موضوع فوق در اینترنت :
حسن یوسفی اشکوری :
کتیبه های موجود همگی حکایت از این دارند که پادشاهان و حکام همگی قدرت خود را به اراده پروردگار منسوب میکرده اند ، هرچند در متن زیر داریوش به یاری مردم پارس اعتراف میکند .
فرق زیادی بین اینکه بگوییم : " اهورمزدا مرا پادشاهی داد"
یا بگوییم :
"خداوند مرا ولایت داد" ،
وجود ندارد ، سیستم حکومتی ما کماکان همان است که از دوره داریوش بوده و تغییری نکرده
من (هستم) داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهای بسیار، پسر ویشتاسپه، یک هخامنشی. گوید داریوش شاه: این است کشورهایی که به خواست اهورمزدا، من به یاری این مردم پارس از آن خود کردهام، که بیم من به دلشان نشست، و مرا باج آوردند: عیلام، ماد، بابل، عربستان، سوریه، مصر، ارمنستان، کاپادوکیه، لودیه، ایونیه، یونانیانی که در جزایرند، و کشورهایی که آن سوی دریا(ی اژه)اند، ساگارتیا، خراسان، سیستان، هرات، بلخ، سغد، خوارزم، ناحیه صدگاو، رخج، هند شمال غربی، گندارا، ناحیه سکاها، مکران.
گوید داریوش شاه: چنان باد که مرا اهورمزدا و بَغان (= ایزدان) دوره شاهی پشتیبانی دهند! و این سرزمین را اهورمزدا از سپاه (دشمن)، از سال بد و از(دیو) دروغ بپایاد! بدین سرزمین سپاه (دشمن)، بد سالی (دیو) دروغ میاد! این را من از اهورمزدا با ایزدان خاندان شاهی به نماز خواستارم، باشد که اهورمزدا و ایزدان خاندان شاهی این خواهشم را برآورند.
بر گرفته از سایت زیر :
http://parsguides.persianblog.ir/post/38
امروزه این استدلال که داریوش شاه شاهان بایستی محاکمه شود چون مردم کشورهایی که اسمشان در بالا آمده را به اسارت گرفته ، قابل پذیرش نیست همانطور که میبینید مردم پارس او را یاری کرده اند و احتمالا زمانی که با افتخار این سخنان را برای مردم خویش ، شاید ازبر ، میگفته همان مردم آنجا حاضر بوده و علیرغم اینکه میدانستند او کارآکتر و مهره ای بیش نیست ! ، به فرزندانشان توصیه میکرده اند که ببین ! ، مردانگی را از داریوش یادبگیر ! .
یافته های بعدی مرتبط با موضوع فوق در اینترنت :
حسن یوسفی اشکوری :
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر