دوران "سفيد امضاء" يا روزگار "تسليم بي قيد و شرط" !؟
براي تفكيك و طبقه بندي دوران هاي مختلف ، براي راحتي در شكل گيري تصوير در ذهن ، يك ويژگي برجسته را بعنوان نماد آن دوران در نظر ميگيرند :
مثلا دوران قهوه قجري : احتمالا به دوراني اطلاق ميشود كه مخالفان را با قهوه مسموم ميكردند
يا دوران كلاه پهلوي : دوراني كه استبداد نظامي حاكم سعي داشت مردم را متحدالشكل كند .
البته اين گونه تقسيم بندي ها در بين گروه هاي اجتماعي متفاوت ، برحسب سليقه ، حرفه و ... متفاوت است .
مانند اينكه فرهنگيان و اولياي تعليم و تربيت هنگامي كه ميخواهند به دوراني كه تنبيه بدني به وفور در آن رايج بود اشاره كنند از آن دوران به دوره " فلك بستن" يا "تركه زدن" كف دست ، ياد ميكنند .
از ديد حرفه هاي زيرمجموعه علوم اداري و اقتصاد ، روابط حقوقي و مدني بين اقشار مختلف جامعه ، روابط بين انسان ها در فضاي اجتماعي ، مجموعا كساني كه با محيط اداري و كسب و كار كنوني سروكار دارند ، دوران امروز را ميتوان
دوران " سفيد امضاء " نام گذاري كرد .
همه گونه اسناد رسمي ، عادي ، بهادار و غيرآن بصورت سفيد امضا در اين دوران رايج شده و يا استفاده از آن بصورت سفيد امضا رواج يافت مانند :
قرارداد كار سفيد امضا
چك سفيد امضا
سفته سفيد امضا
ضمانت نامه سفيد امضا
تعهد سفيد امضا
رسيد دريافت وجه
تاييديه ابلاغ حكم دادگاه سفيد امضا !
...
اگر فكر ميكنيد ليست سفيد امضا منحصر به همين چندقلم است اشتباه ميكنيد
اقلام زيرهم بنا به دلايلي كه خواهم گفت در حكم سفيد امضا محسوب ميشوند :
متن قانون اساسي
راي مردم به قانون اساسي
راي مردم به جمهوري اسلامي
پشتيباني از اصل ولايت فقيه
راي به اصلاحات قانون اساسي
تمام راي گيري ها ، راه پيمايي هايي كه تاكنون به نفع سياست مداران انجام شده يا خواهد شد
شايد تصور كنيد تمام شد ، پيش خودتان بگوييد :
"موضوعي كه امروز قصد داشت با آن ما را متعجب ! سازد همين بود ؟ "
اما نه ! ، اين ليست ، ، حالا حالاها ادامه دارد :
هر گونه رابطه بين اشخاص در تعاملات فيمابين ،
يا كلي تر :
هر گونه رابطه و نسبت بين اجزاي حقيقي يا حقوقي جامعه ما كه در آن "يك طرفِ رابطه" ناگزير از پذيرش وضعيتي احتمالي در آينده يا حال به اختيار ، قضاوت و صلاح ديد "طرف مقابل" گردد را بنظر بنده حالت "سفيد امضاء" ، يا بعبارت ديگر
تسليم بي قيد و شرط
متابعت بي چون و چرا
.......
ميتوان ناميد .
به هرشيوه اي كه يك طرف رابطه مدني اختيار خودش را به تشخيص يا صلاح ديد طرف مقابل در گذشته ، حال يا آينده واگذار كند ، در واقع تسليم بي قيد و شرط شده و يا اصطلاحا " سفيد امضاء" داده است .
به اين ترتيب تعيين مهريه به تعداد شماره سال تولد عروس خانم نيز نوعي سفيد امضاست
سپردن اختيار و سرنوشت يك ملت بدست يك انسان (طبيعتا : جايزالخطا) يا يك صنف ، نيز نوعي سفيد امضاست (كه از لحاظ ديني و شرعي هم فقط در رابطه بين انسان و خدا مجاز شمرده شده است) .
البته ارتباط اين حالت و سيستم برده داري حاكم بر جامعه نياز به تحليل دارد .
پ ن - در مورد ادعاي عموميت تسليم بي قيد و شرط در برابر كليه سياست مداران :
شايد اين توضيح لازم باشد كه وقتي مردم امكان كنترل و بازخواست از سياستمداري (كه به او وكالت ميدهند نقشي را به عهده گيرد) كه از او پشتيباني ميكنند را ندارند ، مثل اين است كه قرارداد سفيد امضا با او بسته باشند ، زيرا او اختيار خواهد داشت به دلخواه خود صلاح مردم را در نظر بگيرد يا نگيرد !؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر