چرا برانداز (يا آلترناتيو) نداریم ؟
نه تنها برانداز نداريم ، حتي امروزه كسي كه بدون براندازي حاضر باشد به مردم وعده بهبود اوضاع ، به سامان رساندن كشور و ... (آلترناتيو ، جايگزين ، جانشين ) را بدهد ، نيز ، نداريم .
البته منظور كسي است كه ضمن توان قبضه كردن قدرت و جلب اعتماد مردم ، بتواند وعده هاي عملي و شدني بدهد .
وعده هايي هم كه در ابتداي انقلاب داده شد بيشتر ناشي از عدم اطلاع رهبران از چگونگي و نحوه اداره كردن كشور بود ، هرچند در صداقت آن ها كمتر كسي شك ميكرد ، ( به همين دليل هم بعدها كسي پيگير نشد ) .
اساسا بنظر من بيشتر از سازو كار ، اماكن و امكانات مالي و مردمي كه متوليان ديني در اختيار داشتند ، فقدان آلترناتيو ، نبود رجال قابل اعتماد و سوظن پارانوئيدي خاص ايرانيها به همديگر باعث شد همگي ، منفعلانه به سپرده شدن قدرت به دست كساني كه رقيب بحساب نمي آمدند ، رضايت دهند .
ضمن اينكه ، البته ، سطح زودباوري و تلقين پذيري مردم نيز كاهش يافته و جلب اطمينان آنها بسيار دشوار است ، هر فرقه يا دسته اي كه بخواهند قدرت را به دست بگيرند ، به هرحال روي اينكه در آينده با مقاومت و عدم همكاري مردم روبرو خواهند شد فكر ميكنند .
ربطي به امروز و ديروز هم ندارد ، هميشه اين گونه بوده :
در پايان كار زنديه ، مگر يك خواجه و ايل اش قدرت را قبضه نكردند ؟
هر كس ديگري بجاي نادر ميتوانست پادشاه كشور شود ؟
هر كس ديگري كه ميتوانست حكومت مركزي ايران را يكپارچه كند ، بجاي رضا خان ميتوانست شاه ايران شود .
امروزه نيز طيف ها اصناف و گروه هاي مختلف موجود كانديد كسب و حفظ و انحصار قدرت اند ، كسي برنامه و روشي براي بهبود اوضاع ندارد .
آقاي رفسنجاني در ابتداي رياست جمهوري اش براي اقناع كساني كه احتمالا انتقاد داشتند كه چهره هاي دولت اش كاري هستند نه سياسي ، ابراز داشت :
"اگر نتوانيم اداره كنيم (كشور را ) جبر تاريخ عمل ميكند و قدرت را از دست ما خارج ميكند" (يا چنين مضموني) ، حال كه فرياد "جبر تاريخ" به آسمان بلند شده باز هم درصدد كسب قدرت ميباشد ! .
در داخل كشور ، حتي ، اصلاح طلبان حكومتي كه بالطبع با استفاده از نهادها و امكانات دولتي و عمومي حداقل بايستي برنامه روشني براي آينده داشته باشند ، نيز ، به قول معروف با "سلام و صلوات" ! ، از كنار اين خواست عمومي ميگذرند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر