۱۳۹۱ مهر ۲۳, یکشنبه

كمبود اقتدار حاكمان و دولت مركزي

امروز صبح پستي را در فيس بوك ديدم با مضمون توسل محمد رضا شاه به اعتقادات مردم و متوليان ديني
البته منظور نويسنده پست  از آن ، تبرئه كردن دكتر مصدق از اتهام توسل به روحانيت بود
به هرحال ، چند جمله زير در واكنش به نظر نويسنده محترم ،  بنظرم آمد :

بله ، عجيب نيست ، امروزه ، مديران كشور ، علاوه بر مذهب ، متوسل به رمل و اسطرلاب و قدرت جن گيران نيز شده اند
يعني در كشور ما داشتن ارتش خصوصي و صنفي و اتكاي به بيست ميليون تفنگدار بسيجي و توان بهره گيري از انواع گروه هاي مسلح بين المللي ، اتكا و پشت گرمي به غول هايي چون روسيه و چين ، داشتن سلاح اتمي و زرادخانه موشكي و ... و ... و و اطمينان خاطر و احساس "باز بودن دست"  ( اصطلاح فقهي ؟)   را براي حاكمان و مديران ايجاد نميكند .

يك شاه يا رهبر يا هر حاكم مادام العمر :
چون مهمترين دغدغه اش حفظ قدرت مادام العمر است ، بيشتر احتمال دارد كه از دين و مذهب براي تحكيم قدرت اش سواستفاده و بهره برداري نمايد
در ايران بخاطر لرزان بودن جايگاه حكومت مركزي ، به دليل تنوع قومي و نقص فرهنگي همگرايي و همكاري ، حاكمان مادام العمر ناگزير از توسل به هر وسيله اي براي تحكيم قدرت خودشان بوده اند
شاه سابق :
نمي توانست حكومت (مطلقه) كند در حالي كه :
يك لات كوچه بازاري (شعبون بي مخ) ميتوانست او را ببرد يا بياورد
يك آخوند از بالاي منبر او را با سگ آمريكايي ها يكي كند (امام خميني)
. . . ..
هر كس در جايگاه رهبري در رژيم فعلي باشد ناگزير است علاوه بر توسل به دين (  در حالي كه اساسا ، رهبران رژيم ، خودشان از بين متوليان ديني بوده ، و از لحاظ خوني هم پشت گرم به اهل بيت بوده و هستند ) ، از قوه قهريه و نظامي مانند ارتش ، سپاه ، بسيج ، نيروهاي مسلح عراقي و لبناني و سوري و ... ، نيز در تحكيم قدرت اش بهره ببرد .
با اين وجود هر لحظه آن قدر از خدشه افتادن به اقتدارشان بيمناك هستند كه سال هاست با كابوس دشمن خواب راحت را از چشم من و شما هم گرفته اند .
هر كس يا هر سيستم و نظام حكومتي هم روي كار بيايد ، وقتي با روش مطلقه و استبدادي بخواهد حكومت كند ، خواه ناخواه ، از ايدئولوژي ، خرافات ، سركوب ، ارتش بيست ميليوني ، نيروهاي بيگانه و ... براي تحكيم قدرت اش بهره خواهد گرفت و همان طور كه امروزه مشاهده ميكنيم ، نهايت ، عاقبت ، سودي نخواهد داشت و هر روز با سرنگوني روبرو خواهد بود !؟
تنها راه باقي مانده مشاركت مردم در حكومت و بدست گرفتن حق تعيين سرنوشت توسط خود مردم و تحكيم حكومت مركزي از اين طريق خواهد بود .
كاهش اختيارات دولت مركزي و عدم تمركز نيز ناگزير بايستي صورت بگيرد .
بنابراين اگر قصد داريم حاكمان مان را ديگر حقير و خوار و به دريوزه گي نبينيم : بهتر است بدنبال سيستم كشورداري سكولار ، مشاركت ملت ، فدراليزم و ... ( كلا روش صحيح و علمي حكومت و كشورداري ؟)  باشيم .

. . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . .. . . . . . . ..  .. . . . . . . . . . .. . . . . .. . . . .. . . .
پي نوشت :
باز بودن دست = بسط يد

هیچ نظری موجود نیست: