۱۳۹۱ فروردین ۸, سه‌شنبه

برادر ایثارگر : بسیجی ، سپاهی ، رزمنده ، جهادگر


سخنی که با تو دارم به نسیم صبح گفتم 
                          : دگری ،  نمی شناسم ، تو ببر که  آشنایی 
روی سخنم با آن دسته کسانی است که در زمان ایثارگری چنین حال خوبی داشتند :
برادر عزیز : اگر در گرماگرم عملیات ،  موقعی که مارش پیروزی مینواختند با شنیدن اخبار پیروزی ها و فتوحات سپاه اسلام ،  البته که خوشحال می شدی ولی توی دلت ، آرزو میکردی کاش این جنگ ، واقعا جنگ بین اسلام و کفر ، جنگ بین حق و باطل ، جنگ بین ظالم و مظلوم ، بود . و احساس میکردی در آن صورت حتما بهتر میتوانستی جانفشانی کنی .
اکنون وقت آن رسیده و نبرد بین ظالم و مظلوم در جریان است ، یک طرف ریاکاران سالوس با تمسک به دین و مذهب و باورهای مردم با همراهی قدرت طلبانی که از دین ، دکان ساخته اند و طرف دیگر : مردمی که بطور مسالمت آمیزی حقوق اولیه و فطری خودشان را طلب میکنند ، حقوقی که با آن زاده شده اند و زندگی شرافت مندانه ای که حق اشان است ولی از آن محروم گردیده اند .
اگر ، حتی ، فقط علقه های مذهبی باعث احساس مسئولیت و ایثارگری ات شده بود ، بدان که با بی تفاوت ماندن ات بتدریج شاهد افول گرایشات مذهبی و همزمان شعله ور شدن ناگزیر احساسات ضد مذهبی مردم خواهی بود .

اگر سالهای پس از جنگ از وضعیت کشور ناراضی بودی و دلت میخواست از کسانی که تحت ستم قرار میگیرند دفاع کنی ، اما پاره ای ملاحظات مانع میشد و با خودت می اندیشیدی : " به هر حال برای رسیدن به هدف عالی مقداری تلفات و اشتباه هم ناگزیر است  وقتی به آن جامعه سراسر عدل و خوبی برسیم همه این ها جبران میشود " .
وقتی عدل الهی در جامعه پیاده شود همه نارضایتی ها برطرف میشود .
حال بدان ، اولا :  اساسا رسیدن به جامعه ای سراسر عدل به  صورت دستوری شدنی نیست و از درون جامعه و دلهای مردم بایستی بجوشد  .
دوما : اگر هم در ابتدای انقلاب بعضی رهبران و انقلابیون چنین چیزی در سر داشتند ، همانند سایر انقلابها و حرکت های اصلاحی ، عمدتا ، خودشان دچار استحاله شده و به ضد عدالت تبدیل شده اند و امروز دعوا ، دعوای صنفی و کارزار تصرف و غصب هرچه بیشتر ثروت ملی مردم زودباور ایران است .

اگر احساس تکلیف شرعی باعث مشارکت تو در جنگ بی سرانجام شده بود و پس از آن جنگ نیز از مشاهده ظلمی که به  مردم و مخالفان هموار میشد ناراحت میشدی ولی  برای خودت که برای خودت دلیل میتراشیدی که چون نظام الهی است در برابر آن ایستادن گناه و حرام است .
اگر تا دیروز دفاع از این نظام را واجب شرعی میدانستی ، امروز دیگر همه میدانیم :
اگر هزاران هزار صفت اسلامی و الهی به نظام و مجموعه ای بدهیم تغییری در ماهیت واقعی آن ایجاد نمیشود ، بلاتشبیه سگ را اگر به دریای هفت گانه بشویی ، باز هم در حکم شرعی آن تغییری حاصل نمیگردد ، استفاده ابزاری از شرعیات در کشورداری خطایی بود که تاوان سنگینی بابت آن بر دوش دستگاه دیانت و باورهای مردم جهان گذارده شد .
خوشبختانه مردم ما از ما و حاکمیت بسیار هوشیارترند و عاقلانه تر عمل میکنند ، برخلاف حاکمیت که تخته گاز ، بدون فرمان ،  بی توجه به سرنشینان این اتوبوس و سلایق و خواست آنان ، بی ترمز رانندگی میکند ، مردم ، بخوبی ماهیت آن را شناخته وبه روشهای مردم پسند ، انسانی و قانونی روی آورده اند .
به هرحال ما میتوانیم هر گونه که خود بخواهیم تصمیم بگیریم و عمل کنیم ، اما بهتر است متوجه باشیم در آینده همه خوبی ها و دفاع از حق و حقیقت را نمیتوانیم برای خود مصادره نموده و با خیال آن زندگی کنیم ، امروز امتحان دشواری پیش روی ماست ، آن سربلندی و عزت نفسی که روزی در جبهه های جنگ جستجو میکردیم ، امروز درکنار مردم و در دفاع از حقوق آنان میتوانیم بیابیم .

هیچ نظری موجود نیست: