۱۳۹۱ آبان ۱۶, سه‌شنبه

چرا باورهاي ديني مورد اختلاف شكل معقول تري به خود نميگيرد ؟

بارها ديده شده افراد گله ميكنند كه چرا در مورد فلان اعتقاد عمومي با وجودي كه همگان از غير منطقي بودن توجيه و تعبيري كه بكار رفته مطلع هستند ، توضيح و تحليل منطقي تري  اتخاذ نميشود ؟
خيلي دوستان كه در درون همين جامعه زندگي ميكنند به راحتي سرزنش ميكنند كه درباره فلان موضوع چرا توجيه و تفسيري كه مثلا آقاي سروش از موضوع دارد را نصب العين قرار نميدهند ؟
بعبارت ديگر حرف دل ايشان اين گونه است :
وقتي ميتوان با توجيه مناسب تر و جديدتر مفاهيم مذهبي را راحت تر براي ديگران قابل هضم و باور نمود چرا اصلاح مفاهيم و متون ديني اين همه به درازا ميكشد ؟


بنظرم ، پاره اي از دلايل متعددي كه وجود دارد:
الف - عدم تغيير ، خود باعث اطمينان خاطر است ، يك كاركرد مذهب ايجاد امنيت رواني از طريق ثبات تحليل ها و نگرش هاست ، مردم نميدانند با كسي كه هر روز تعريف جديدي از جهان پيرامون دارد چكار كنند .
ب - يك كاركرد قوي دين و مذهب باور داشتن به امر محال يا "بنظر محال" است . 
چگونه : به اين صورت كه وقتي فرد نشان ميدهد بدون اينكه تحقيق كرده و يا مطالعه كرده ،  يا خودش شاهد عيني رخدادي در گذشته بوده باشد به صرف گفته نزديكان و اعضاي جامعه به مفهوم و موضوع خاصي مثلا وجود داشتن خدا اعتقاد پيدا كرده و حتي حاضر است در راه دفاع از اين باور خود را به كشتن داده يا به ديگران آسيب برساند ، ساير افراد جامعه از رفتار وي برداشت ميكنند كه از يك طرف : به ديگران اعتماد دارد
و از طرف ديگر فرد قابل اطميناني است 

تصور كنيد يك بازاري نياز به شاگرد در حجره دارد 
اگر شاگرد مورد نظر عادت داشته باشد در مسائل شرعي و ديني تشكيك كند و دنبال علت و چرايي اعمال و عبادات باشد ، بازاري مورد نظر ما ديگر نميتواند بعنوان يك شاگرد و پادوي قابل اطمينان به وي اعتماد كند زيرا ميداند كه اين شك و ترديد پايان يافتني نيست ، به زودي در صحت و سلامت قانوني معاملات حاج آقا نيز شك كرده و چه بسا براي رفع كنجكاوي خويش سوال هايي از ديگران بپرسد كه باعث برملا شدن اسرار تجارت وي گردد .
افكار عمومي كنجكاوي در موضوعات ديني را برنمي تابد 

ج - توليد محتوا در موضوعات عدمي تقريبا غيرممكن است :
توليدات محتوا و مطالب ديني و شرعي بيشتر به صورت واكنشي صورت ميگيرد تا كنشي ، زيرا بنا به اقرار خود اولياي دين خود آنها هم دسترسي به جهان غيب بصورت اختياري نداشته اند و زماني كه از آن طرف با آنها تماسي گرفته ميشده (يا تصور يا ادعاي آن بوده) محتواي ناچيزي توليد شده است ؛
بيشتر در مقابله با ترديدها و انكارها توجيه ، عذرتراشي و استدلال و اقامه برهان صورت گرفته ، بطور مثال اگر دقت كنيم بيشتر براهيني كه دراثبات وجود خدا بيان شده در پاسخ به صورت مستقيم يا تلويحي و غير مستقيم براي پاسخ به منكران يا تشكيك كنندگان بوده است 
مشابه ( لو كان فيهما آلهه الاالله لفسدتا ) اي كسي كه فكر ميكني چندين خدا وجود دارد بدان اگر متعدد بودند فساد ميشد .
افحسبتم انما خلقناكم عبثا = آيا حساب كرده ايد (مخاطب حساب كرده بوده) كه ما شما را بيهوده آفريده ايم 
الم نجعل له عينين = آيا براي او دو چشم قرار نداديم
قالو بلي قادرين ان نسوي بنانه = بله بگو (به انكاركنندگان بگو)  قادريم كه سر انگشتان شان را هم بيافرينيم .
در مورد شرعيات و فقه و روشهاي زندگي كه بيشتر از سنت رسول اكرم اخذ شده و اصولا در محدوده عرف و قوانين و قواعد و ضوابط اجتماعي بشري بيشتر جاي ميگيرند تا دين (به معناي آن چه از ماوراالطبيعه آمده)
د -  تلاش هاي بسياري كه تا كنون براي توليد محتوا در اين زمينه صورت گرفته ،  تصور ميكنم به توليد غزليات عرفاني عاشقانه و سوزناك و ناخودآگاه وصف زيبايي ها و آن چه در طبيعت ميتوان مقدس تصور كرد انجاميده باشد .
هـ - بيشتر، اصلاحات ديني بصورت پيراستن رخ ميدهد تا آراستن :
يعني همواره اصلاح تفكر ديني بصورت كاسته شدن از دايره نفوذ و قلمرو آن و واگذار كردن موضوع به قلمرو علوم و فنون ديگر بوده ، بنابراين نقش انحصاري متوليان نهاد دين در اين جا برجسته ميگردد .
بطور مثال  آقاي سروش با وجودي كه تحليل هاي بهتر و نوين تري براي بعضي باورهاي ديني كه از حيطه تجربه و مشاهده خارج هستند ، ارائه نموده و انتظار ميرود كه بسرعت اين تحليل و توجيه ها جايگزين توجيهات قبلي گردند ، ولي بجاي استقبال و شتاب در استفاده از توضيح مناسب تر ، اصرار بر ادامه روش هاي قبلي مشاهده ميگردد .
اين جاست كه علت تداوم رويكرد خشمگينانه همراه با ادبيات مملو از كنايه و تحقير آقاي سروش نسبت به متوليان حوزوي (درس و بحث) دين بهتر آشكار ميگردد .
 حال آنكه اتفاقا اين افراد نسبت به ساير متوليان كمترين تاثير را در تحولات سياسي مورد مناقشه كشور دارند .

هیچ نظری موجود نیست: