كاركرد دين و مذهب از جنبه هاي مختلفي در جامعه ما قابل بررسي است :
از ديد سياسي : از يك طرف بعنوان وسيله توجيه استبداد و حكومت مطلقه ، از طرف ديگر بعنوان ابزاري براي براندازي ، اعمال فشار و ...
از ديد اقتصادي : بعنوان ابزاري براي هموار ساختن تبعيض در توزيع ثروت ، و بعنوان ايدئولوژي انقلابي مدافع عدالت و مساوات .
از ديد اجتماعي : وسيله اي براي بلعيدن و از كار انداختن يا مصادره نهادهاي اجتماعي غير وابسته ، از ديگر سو بعنوان مكتبي تربيتي بدان چشم اميد دارند .
از ديد روانشناسي باليني : بعنوان وسواس فكري ، اختلال شخصيت ، ابزار دست شخصيت هاي ضد اجتماعي ، محل گذراندن دوران نهفتگي هذيان هاي خون بار ، اختلال در تفكر ، اختلال عاطفي و ...و همچنين مكانيسم دفاعي مناسبي قابل استفاده در پاره اي موارد براي كاهش اضطراب و افسردگي و ...
...
بعبارت ديگر ، شايد گزاف بنظر برسد ، اما :
هنجار يا ناهنجاري اي در جامعه نميتوان يافت كه به نوعي از دين تاثير نپذيرفته يا برآن تاثير نگذاشته باشد .
بدين گونه ، به ويژه ، اكنون كه به مدد اتصال و برداشت از منابع ثروت ملي و برخورداري از رانت ، اقتدار حكومت و دولت نيز به ياري نهاد دين و مذهب در جامعه ما آمده و باعث رشد و سايه انداختن اين نهاد بر نهادهاي ديگر اجتماع شده است .
همان طور كه مشاهده ميكنيم اساسا آميخته گي آن با جامعه بحدي است كه بدون نقد و بررسي آن نميتوان هيچ اقدام اصلاحي يا براندازانه در كشور انجام داد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر