واقعيت روشن تر از آفتاب
دريافت فطري
اظهر من الشمس
آفتاب آمد ، دليل آفتاب ،
گر دليلت بايد ،
از وي رو متاب .
آن چه مثل روز روشن است ، نيازي به نگاهبان ، پاسدار ، تبليغ ، دفاع ، داغ و درفش ندارد ،
هيچ گاه كسي را براي اينكه گفته است قبول ندارم "روز روشن است" محاكمه يا تهديد به محاكمه نميكنند ،
اصلا نيازي به متولي و تبليغ ندارد .
صرف وجود تبليغ و نگاهبان براي چيزي ، نشان دهنده آن است كه آن مفهوم يا باور احتمال عدم پذيرش نيز دارد .
چنانچه آن موضوع عام المنفعه باشد ، مثل روشن بودن روز ، گرماي خورشيد ، تر بودن آب ، و غيره ، نيازي به گذراندن قانون و تعيين مجازات هاي شديد و غليظ و رعب آور ندارد .
اگر ، حافظ منافع اكثريت يا عده اي از افراد اجتماع باشد ، آن موقع لازم مي شود براي دفاع از منافع و خواست اكثريت ، قانون گذراند .
هر اكثريتي در درون خود مفهوم زمان را دارد ، يعني اكثريت دائمي نيست ، مقطعي است ، در فلان لحظه اكثريت هست در لحظه ديگر ممكن است نباشد ، بنابراين عدالت حكم ميكند امكان سنجش اكثريت براي دست يافتن به تداوم اكثريت وجود داشته باشد .
بستن راه سنجش اكثريت ، بنا به ضرورت عقلي و دلايل فوق : ظلم ، انحصار طلبي و خودخواهي است .
موضوع ارتداد ، رفراندوم و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در جمهوري اسلامي مصداق استدلال بالا ميباشد .
اگر عدالت برقرار است ، همواره امكان سنجش تمايل مردم به حاكمان و نظام مستقر فعلي (رفراندوم) بايد باشد .
تعيين حكم ارتداد براي باور نداشتن به مفاهيمي كه نه تنها حقيقت محض نيستند بلكه امروزه اين ظن و گمان وجود دارد كه افرادي براي منافع شخصي تظاهر به دفاع از آنها ميكنند ، ظلم محرز و روشن است .
اگر انقلاب اسلامي جزو حقايق محض و حافظ منافع همگان است ، نيازي به پاسدار و آماده نمودن آنها براي خونريزي و كشتار مخالفان ندارد ، چنانچه نيست ، فبها
اگر تجهيز و قدرت نمايي براي دشمنان است ، مردمي كه خود انقلاب را ساخته اند ، دشمن محسوب نميشوند .
اگر گفته شود : به مرور زمان مردم ممكن است تبديل به دشمن شوند ، آن گاه بايد گفت مردم اين اختيار را دارند كه با خود دشمني ورزند !
ممكن است گفته شود : "براي حفظ عدالت نياز به نگاهبان است"
بله ، براي حفظ عدالت بين من و تو ، بين انسانها ، نياز به فرشته نگاهبان است ، بنابراين بين من و تو يكي مان نميتواند هم طرف دعوا باشد و هم فرشته نگاهبان عدالت باشد !؟
تمام ابهام ها و حق و ناحق كردن ها در طول تاريخ بشر براي اين بوده كه يكي هم ادعاي حقش را داشته هم ادعاي فرشته نگاهبان عدالت بودن را .
به همين خاطر ما ايرانيان كساني را كه اين ادعا را داشته اند معصوم و از طرف خدا ناميده ايم ، چون اگر مانند خودمان انسان باشند ، جور درنمي آيد .
با توجه به گفته هاي بالا در حكومت هايي كه با اراده مردم ايجاد شده و تداوم يافته اند ، كاربرد زور و قوه قهريه براي حفظ يك شكل و يك تعريف از نحوه اداره كشور ظلم است و چنانچه اين گونه نيست ، يعني حكومت به اراده مردم ايجاد نشده كه توحش محض است .
يعني : هركس زورش رسيد حكومت كند !
۱ نظر:
عالی
ممنون
ارسال یک نظر