۱۳۹۱ آذر ۱۷, جمعه

خودگويي SELF TALKING گفتگوي دروني ، احتجاج با خود

واقعا سخته آدم از اين انرژي و پتانسيل بظاهر رايگان بگذره .
چشم اش را روي واقعيت موجود ببندد .
مردمي كه حاضرند راه بيافتند ، با بيل وكلنگ و قداره و شمشير ، هركسي را كه اشاره كني و نشان شان بدهي ، بكشند ، اصلا ريز ريزش بكنند !.
خب آدم پيش خودش ميگه :
"چرا از اين پتانسيل استفاده نشود ؟"
به هر حال به عنوان يك واقعيت در جهان خارج اينها وجود دارند ، فعلا هم توان شان هرز ميرود يعني بهره برداري مناسبي صورت نميگيرد ، خُــب ، چرا در راه درست استفاده نشود !؟
ما كه نيت مان خير است ، بدشان را كه نميخواهيم .
براي هيچ كس ، بد ، نميخواهيم !؟
فعلا از اين انرژي و پتانسيل بالقوه مردمي استفاده مي كنيم ، در جهت بهبود وضع خودشان ، بعدش ، دانشگاه درست مي كنيم بروند دانشگاه باسواد بشوند .
ثروت كشور را ميدهيم دست خودشان .
ما كه براي خودمان قدرت نميخواهيم ، خودشان هر طور ميدانند امور خودشان را بچرخانند .
حيف نيست ، حالا كه به هر دليلي از ما حرف شنوي دارند ، ولو به جاي خداي "علي و اعلي" ما را بپرستند ، خب ، نپرستند ، مگر ما ازشان خواستيم كه ما را در حد خدا يا اصلا به جاي خدا ، بپرستند ؟
اين ها ، به هرحال عوام هستند و عوام هم مي مانند ، اگر ، هم ، ما ، از توان اينها استفاده نكنيم يك نفر ديگر مي رود استفاده ميكند ، خوب مگر ما "بي دعوت آمده ايم" ، خودمان بهره برداري مي كنيم از اين انرژي ... چي بود ؟ ... خودجوش ، بله خودجوش .
... يعني ، خودشان مي خواهند ، "خودخواسته را هم تدبير نيست" ،
اصلا براي همين ميگويند : "خودم كردم كه لعنت بر خودم باد" ! 
اگر هم يك روز ، سر و صداشان درآمد كه از ناآگاهي ما سواستفاده كرديد ؟ جواب شان را ميدهيم :
"خودتان خواستيد ، همه چيز دست خودتان بود ، خودتان همديگر را كتك ميزديد ، شكنجه ميكرديد ، سر همديگر را ميكرديد توي توالت ، واجبي به خورد همديگر ميداديد " و قس عليهذا .
مگه مردم سالاري و دموكراسي همين نيست كه هرچي مردم خواستند بشه ؟
خوب ، مردم خودشون ميخواهند براي ما خودكشي كنند ، تو سر همديگه بزنند ، شايد اصلا خدا اين طور ميخواد ، بله ، حالا ، اصلا تصور كن خواست مردم هم نبوده ، خواست خدا بوده ، اينها حرفه ، خدا هرچي بخواد همون ميشه .
خدا خواسته ، كه اينها (عوام) به يك اشاره ما "كن فيكون"  كنند همه چيز رو .
....  

هیچ نظری موجود نیست: