۱۳۹۱ اسفند ۱۱, جمعه

از تعبد تا تمسخر ؟

چرا در امور ديني و مذهبي  فاصله تعبد و جانفشاني ، تا تمسخر و انكار ، كم است ؟
يعني فرد در برابر مفاهيم و معاني ديني و مذهبي يا به تعبد و تحسين و جذبه روي مي آورد ، يا به تمسخر و لودگي .
در شرايطي كه امامان شيعه را عده اي در جامعه ما پرستش ميكنند ، يا آن قدر به آنها اعتقاد دارند كه حتي براي توسل به خداوند نيز آنها را واسطه قرار ميدهند .
از طرف ديگر در كوچه و بازار در اينترنت و فيس بوك و ... همه جا ، امروزه از لودگي و شوخي گرفته تا فحاشي و ناسزاگويي و طعنه پراكني به همين مقدسات گوناگون رواج يافته است .
چرا ؟
بنظر من دليل آن فريب خيرخواهانه اي است كه در نمادهاي ديني و مذهبي نهفته است .
 اين وضعيت  را با يك مثال بهتر ميتوان روشن كرد 
تصور كنيد فردي خيرخواه ، در حال نصيحت به ديگران از اين چكامه فريدون مشيري براي توجيه لزوم مبارزه با درنده خويي كه جزئي از طبيعت بشر است استفاده كند :
هست پنهان در نهاد هر بشر!
به احتمال زياد كسي واكنش منفي نسبت به نصيحت كننده نشان نخواهد داد .
بلكه شايد بيت شعر را نيز بنويسند تا در جاي ديگر بتوانند از آن استفاده كنند 
اما تصور كنيد فروشنده دوره گردي كه "تله شكار گرگ"  مي فروشد براي اينكه ديگران را توجيه كند كه روزي ، شايد به تله شكار گرگ ! ، نياز پيدا كنند اين بيت شعر را بخواند .
احتمالا ، همين الان در حين خواندن اين جمله لبخند تمسخري  بر لبانتان نقش بسته كه ناشي از درك ميزان دله گي كسي است كه از معنويات سواستفاده كرده است .
اما كمترين واكنشي كه به فروشنده نشان خواهند داد ، سوال كودكي است كه خواهد پرسيد : 
مگر مي شود در درون هر انسان گرگي باشد !؟
برهمين گونه ، صدها سال ممكن است مردم انواع افسانه و اساطير را بدون كنكاش در مورد غير واقعي بودن آنها بشنوند و اغراق آميز بودن آنها را اصلا بِروي خودشان هم نياورند ، اما چنانچه اين قبيل افسانه ها دست مايه اثبات حق موهوم و مزورانه اي در جامعه گردد بي ترديد ، اصل موضوع زير سوال خواهد رفت زيرا ديگر جنبه تربيتي و خيرخواهانه خود را از دست داده ، و به يك كالا تبديل گرديده است .
در زمان جنگ ، حماسه كربلا و شهادت امامان شيعه ، براي تشويق مردم به گذشت و فداكاري و ايثار و دفاع از مرز و بوم ، به طور گسترده اي مورد استفاده قرار گرفت .
حتي كساني كه اعتقادي به اين امور نداشتند ، يا حجم زيادي خرافات و داستان هاي قبيله اي را در اين داستان ها و نمادها مشاهده ميكردند ، بخاطر مصلحت بزرگتر ، نسبت به تبليغات غير واقعي ، واكنش مناسب ( تظاهر به ناباوري ) نشان نمي دادند .
...

۱ نظر:

ناشناس گفت...

Mozoe besyar jaleb va ghabele bahs ast ke vasfe hale mardome ma dar in doro zamaneh ast,yek khaheshi az nevisandeye in matlab darma; agar emkan dare shoma ke maloomate khobi darid, chera az kalemate Farsi estefade nemikonid ta khanandegan rahattar matlab ro befahman va ham yad begirand baraye mesal avalin bar ast ke be kalemeye tabaod barmikhoram midonam az ebadat miad va motmaen hastam dar loghatnameye Farsi kalemeye hammanash hatman hast.
ba sepas
Razi