متون مفاهيم و گفتمان ديني بر اساس ارتباط و رابطه بين بنده و مالك ، بين خلق و خالق شكل گرفته است .
تماما صحبت از عبد و عبيد بودن ، تسليم محض ، خشوع و خضوع و هرچه مربوط به بنده است فقر و نداري و ضعف و هرچه به مالك و الله مربوط ميشود دارايي و كبر و غرور و برازندگي و منت است .
در دايره قسمت ما نقطه پرگاريم
لطف آن چه تو انديشي ، حكم آن چه تو فرمايي . حافظ
ما گدايان خيل سلطان ايم ، شهربند هواي جانانيم
بنده را نام خويشتن نبود ، هر چه ما را نام نهند آن ايم . سعدي
...
الاسلام هو التسليم
در دايره قسمت ما نقطه پرگاريم
لطف آن چه تو انديشي ، حكم آن چه تو فرمايي . حافظ
ما گدايان خيل سلطان ايم ، شهربند هواي جانانيم
بنده را نام خويشتن نبود ، هر چه ما را نام نهند آن ايم . سعدي
...
الاسلام هو التسليم
اكنون براي كساني كه با ذهنيت حاصل از تعاليم ديني امروز به متون ديني مراجعه ميكنند خيلي شگفت آور و سوال برانگيز است : چرا بايستي جن و انس فقط براي عبادت آفريده شده باشند !؟
و ما خلقت الجن والانس الا ليعبدون ؟
چرا اسلام به معني تسليم است ؟
چرا اسلام به معني تسليم است ؟
الاسلام هو التسليم ؟
يعني چه ؟ ، عارف ايراني حتي خدا را به آن دليل مي پرستد كه شايسته پرستش است !؟
بديهي است كه شايسته پرستش بودن كسي ، ابتدا بايستي توسط پرستنده تصديق شود ، يعني در اين نوع پرستش ، تشخيص پرستش كننده در درجه اول اهميت است .
اگر پرستشگر به اين نتيجه و تشخيص نرسد ، پرستش و عبادتي دركار نخواهد بود ! .
...
ولي اگر كسي با قوه خيال به صحنه نبرد بين اعراب و ايرانيان پرواز كند پي ميبرد كه علت ناگزير شدن درگيري نظامي بين دو لشكر چيزي بيش از ، يا غير از ، يك پيام "دعوت به ايمان آوردن به خداوند" بوده است .
اگر تصور كنيم آن چه از دهان فرمانده سپاه اعراب درآمده باشد جمله : الاسلام هو التسليم ، بوده باشد ، خيلي از مسائل روشن و واضح ميگردد .
...
مجموعا چه خوب ، چه بد ، چه حقيقت داشته باشد يا نداشته باشد ، گفتمان بين بنده و خالق اوست .
حال آنكه در حكومت گفتگو بين يك يا چند انسان با يك يا چند انسان ديگر است و بنابراين استفاده از گفتمان بين خداو بنده در اين ميان كاربرد ندارد .
از آنجايي كه گفتگوي بين بنده و خدا و سمت و سوي بنده نسبت به خداوند خويش تسليم محض و نداري و فقر محض است ، چنين رابطه اي به قدرت طلبان و اقتدارگرايان چشمك ميزند و آنها را وسوسه ميكند .
طبيعي است كه سلطه طلبان ، پيش تر از مصلحان و حق طلبان ، جذب ايجاد رابطه "حاكم و محكوم" اين چنيني شده و مي شوند .
يعني چه ؟ ، عارف ايراني حتي خدا را به آن دليل مي پرستد كه شايسته پرستش است !؟
بديهي است كه شايسته پرستش بودن كسي ، ابتدا بايستي توسط پرستنده تصديق شود ، يعني در اين نوع پرستش ، تشخيص پرستش كننده در درجه اول اهميت است .
اگر پرستشگر به اين نتيجه و تشخيص نرسد ، پرستش و عبادتي دركار نخواهد بود ! .
...
ولي اگر كسي با قوه خيال به صحنه نبرد بين اعراب و ايرانيان پرواز كند پي ميبرد كه علت ناگزير شدن درگيري نظامي بين دو لشكر چيزي بيش از ، يا غير از ، يك پيام "دعوت به ايمان آوردن به خداوند" بوده است .
اگر تصور كنيم آن چه از دهان فرمانده سپاه اعراب درآمده باشد جمله : الاسلام هو التسليم ، بوده باشد ، خيلي از مسائل روشن و واضح ميگردد .
...
مجموعا چه خوب ، چه بد ، چه حقيقت داشته باشد يا نداشته باشد ، گفتمان بين بنده و خالق اوست .
حال آنكه در حكومت گفتگو بين يك يا چند انسان با يك يا چند انسان ديگر است و بنابراين استفاده از گفتمان بين خداو بنده در اين ميان كاربرد ندارد .
از آنجايي كه گفتگوي بين بنده و خدا و سمت و سوي بنده نسبت به خداوند خويش تسليم محض و نداري و فقر محض است ، چنين رابطه اي به قدرت طلبان و اقتدارگرايان چشمك ميزند و آنها را وسوسه ميكند .
طبيعي است كه سلطه طلبان ، پيش تر از مصلحان و حق طلبان ، جذب ايجاد رابطه "حاكم و محكوم" اين چنيني شده و مي شوند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر